چقدر خوبه تایم باشگاه تغییر کرده
هرچند من میسوزم تا این دودقیقه راه رو برم
ولی خلوتتر شده حسابی مربیه آمادگی جسمانی کار میکنه باهامون برا گرم کردن
و یه حدود نیم ساعت حسابی گرم کردیم من رسما دیگه شهید شدم اخراش:)))))
تمرینام امروز بالاتنه بود ساعت 7 تموم شدم گفتم خوب وقت هست یکی دوحرکتم خودم اضافه زدم
دستم بی حس شده بود قشنگ عین پاهام روزهایی که پا داریم
دیگه خلاصه یه دوش اساسی گرفتم گفتم میرم خرید
هیچی تپل زنگ زد و جلسه گذاشتیم فایلها رو بررسی کردیم شد 9وربع
من داشتم رسما میمردم از گشنگی
تا قطع کرد پاشدم سریع لباس پوشیدم رفتم مرغ و موز و شیر خریدم وبرگشتم
یه دوشب بعد 9ونیم میرم خرید تو کوچه اصلا دوست ندارم
باید این کارو ترک کنم
برنامه بریزم از راه باشگاه برم
هیچی دیگه خسته و کوفته اومدم داداش زنگ زد رسیده بود خداروشکر
قرار شد فردا بریم بندر باهم
احتمالا من برم اگر کارم سبک باشه وصبح بیدار شم
تندتند مرغ گذاشتم تو دستگاه و سالادم که داشتم
و سیب و زمینی و قارچ
قشنگ مردم تا 20دقیقه ای اماده شد
باید با تپل صحبت کنم ایقدی حرف نزنه جلساتمون صبح باشه بهتر برا من
هرچند جلساتمون همش کار حرف نیست
ولی تایمش بده
خلاصه یکم تا بیدارم بشینم پای کارها که فردا به یه جایی برسونمش