صدروز خوشحالی نداریم امروز!

یعنی دیروز از چیزی خوشحال نشدم و فقط کمی اروم بودم کمی اشفته مثل همه ی روزهای دیگه 

مفهوم خوشحالی و لذت رو نمیتونم کنار هم بکار ببرم من گاهی لذت نمیبرم از چیزی ولی خوشحالم و برعکس!

و شاید مفهوم صد روز خوشحالی هم برای این باشه که ما قرار نیست همه ی روزها خوشحال باشیم همین که گاهی حالمون بد نباشه و بی تفاوت باشیم به مشکلات هم خوب!

دیروز هم تعامل خوبی با همکارام داشتم و دارم روی روال میفتم 

دیگه معاون مجموعه منو اینطوری صدا میزنه خانم موجای عزیز!

واین حس تایید شدن بهم میده که این روزها بهش نیاز دارم 

اونقدری عزیز کسی نبودم دوساله که خسته شدم 

عزیز بودن پیش خانواده و دوست یه چیز عزیز بودن و تو رابطه بودن هم یه چیز دیگه

میگن به اندازه سالهایی که تو رابطه بودی بعد رابطه به اندازه هر سال یک ماه! نباید توی رابطه باشی!

و من الان دقیقا 13 ماهه تو هیچ رابطه ای نیستم 

حتی کسی رو به خلوت خودم راه ندادم توی این تایم 

و الان که دقت میکنم دیگه کسی رو دور وبر خودم نگه نداشتم 

اگرم دوسه تایی هستن اونا اهمیتی ندارن برام وارتباطی باهاشون ندارم 

مثل آقای ی! مثل الف ، مثل نریمان 

وحتی دیگه تو سنی نیستم دنبال شیطونی کردن باشم

دیشب نازی میگفت دلم برات تنگ شده که ببینمت که حرف بزنیم که بخندیم گریه کنیم 

و این یعنی دوستی! گفتم نه این یعنی رفاقت چون دلتنگیمون دوطرفه است

داداش هنوز تکلیف محل کارش مشخص نیست که کجای اصفهان باشه؟

فعلا داره رایزنی میکنه بره یه مرکز فوق تخصصی 

امیدوارم که به همون مرکز که دوست داره بره و دلش خوش باشه اونجا 

داداش مرد امن و شیرین زبونیه یه ادم خوش مشرب امن هم برای مرد هم زن

همیشه  همکارهای خانمش از تعریف میکنن که هیچ وقت نگاه بد نداشته همیشه مغرور بوده نسبت به حاشیه 

و امن بوده برای مشکلاتمون.

میدونم هرجای دنیا باشه این محبوبیت رو داره همیشه ولی همیشه بخاطر در حاشیه نبودن و پاک بودنش مورد حمله ی بعضی همکارهای مردش قرارمیگیره!

به شدت حلال خور و نسبت به این موضوع حساسه و ربطی به مذهبی نبودنش نداره 

اخلاقیات براش اولویت.

مثلا دیشب میگفت بذار مدرسه ها تموم بشه بچها رو میارم پیش خودم میذارمشون کلاس و....

گفتم خاک تو سرت نکنن مردهای ایرونی از زن و بچه فرارین تومیخوای مسئولیت بچها رو قبول کنی بدون مادرشون ببریشون اصفهان؟

خوب مادرشون چی ؟

میگه اون نیاز به تنهایی وخلوت داره و بیشتر مسئولیت بچها همیشه با من بوده اون براش سخته 

دیشبم زن داداشم کلی درددل کرد درمورد محل کار فعلیش و اینکه مدیرش همه شبکاری ها رو براش گذاشته که سخت میکنه شرایطش رو 

منم به داداش گفتم که زن داداش انگار تو محل کارش اذیت ولی از من نشنیده بگیر

و دنبال انتقالیش رو زودتر بگیر همتون جمع بشین دور هم.

دیشب خواب محروم دیدم بعد کلی وقت

خوشحالم دیگه هرشب خوابش رو نمیبینم .

میلی واقعا به وارد رابطه شدن ندارم 

یعنی حس میکنم وارد رابطه شدن با مردهای ایرونی کلی دردسر داره که با ویژگی های من نمیخونه

بعضی دخترهای ایرانی که ادمهای مستقلی هستن از همه نظر ولی میبینم نمیتونن راحت دل یه رابطه ای که مثلا طرف قدرت مدیریت 

خودش و خانوادش رو نداره بکنن. و گاهی تعجب میکنم همین ادمها در مقام نطق خیلی ایراد گیرن نسبت به بقیه دخترا

مثلا من حساس نیستم که اگر وارد یک رابطه ای شدم خرجم با خودم باشه مگه قرار وارد رابطه بشم که از طرف مدام کادو وپول وهزینه بگیرم؟

میتونه همه چی مساوی وبردبرد باشه.

و مدام میبینم این چیزها حتی برای دخترهایی که خودشون رو مستقل میدونن در اولویت که طرف هدیه گرون بخره براشون و....

امنیت احساسیم و اینکه طرف مقابل از هر نظر مستقل باشه و توان مدیریت خودش و روابطش با خونواده اش واطرافیانش رو داشته باشه واقعا برام مهمتر از چیزهای دیگه است

اگر من الان برگردم به رابطه قبلیم و درصورتی که هنوز اون مشکلات باقی و حل نشده ایا این عاقلانه و منطقی؟ نباید به خودم و عقلم و حسم شک کنم؟

اینکه نتونی یه رابطه رو مقدرانه تموم کنی یا ادامه بدی نشونه یه ضعفه که نیاز واقعا به حل کردن داره 

به خودم و این یکسال گذشته نگاه میکنم که چقد سختی کشیدم ولی حاضر نشدم شل کنم وبرگردم به رابطه قبلیم 

خوب من برم که دیگه کلی کار دارم 

امروز میخوام لوبیا پلو درست کنم که یکی از غذاهای محبوبم هست:)

یه حس زمین لرزه طور دارم چند وقته 

بعد با نازی که مطرحش کردم گفتم علائم اضطراب و عدم حس امنیت هست

سرچ کردم هم همین بود 

و بهم یه چند راهکار داد.

و نکته دیگه اینکه از دیشب من قرصهای تقویتیم رو شروع کردم مثل زینک و اهن و ...

کرم دور چشم و ویتامین سی زدم

و ضد افتابمم که چندروزه به محض بیداری میزنم که در معرض اسیب پوستم بخاطر کار کردن با سیستم.این خود مراقبتی های کوچیک بعد از سوگ میتونه علائم خوبی باشه

 

 

موجا ... ۰ خوشم اومد :)
Z.f

قلمتون رو دوسدارم

لطف دارید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان