قرار بودبا اتوبورس بریم
ولی تصمیم این شد که با محمدرضا بریم
چون امروز علی باید برگرده خونشون و کارهاش بعد عقدش همش مونده
داداش خوب نیست و باید دائما کسی بالا سرش باشه یه مرد که اگر حالش بدتر شد سریع ببریم بیمارستان
دیگه محمدرضا امروز میره گفتم بیاد دنبال من از اینجا بریم آجیم بیاره
البته خانمشم هست
اینطوری شد که رفتنمون جلو افتاد
و من میخواستم کیک اینا درست کنم احتمالا نشه
کلوچه هم خمیرش درست شده از صبح ولی نمیدونم میرسم ؟
بخاطر همین الان فقط باید پاشم چمدون ببندم.
خونه نیاز به جارو و تی داره
و من هم پریود شدم
همه چی قاطی شد
ولی استرس ندارم
با رضا بریم راحتتریم تااتوبوس
هرچند وی ای پی ولی با ماشین خودمون بهتره .
بریم توکل به خدا.