من چقد با مساله خواب درگیرم:))
دیشب باز خواب مرحوم رو دیدم
و خانواداش!
در تمام خوابهام خودش و خانوادش هستن!
هرچند حالم بد نیس و بی اهمیتم
ودیشب کلاس داشتم یادم نبود از 9 تا 10ونیم
خیلی دقیق شروع کرد استاد سرهمون تایمم تموم کرد خوبی این کلاس اینه خیلی نیاز به ابراز وجود سرکلاس نداره
گوشی به دست خوابم برد دیگه
صبحم الرام گوشی بیدارم نکرد! پاشدم خاموش کردم و خوابیدم تا ده:)))))))
من میگم بدنم کمبود خوابش رو داره اینطوری تلافی میکنه
و چون صبحها کار مهم ندارم میخوابم !
امیدوارم امروز من وقت کنم بریم خرید دیگه هنوز به لیلا نگفتم عصر بیاد دنبالم
چون میخوام یه دستی به سروروی خونه بکشم
نظم بیشتری بدم بهش
زخمهای دستم داره خوب میشه باید مراقبت کنم ازش
هرچند دستکش میپوشم موقع شستن ولی بعضی موقع برایک لیوان سختمه دستکش بپوشم!
یا دستم خیس بدم میاد دستکش دست کنم
ناهار هم ندارم امروز البته داشتم فکر میکردم ماهی درست کنم ولی چون عصر کار دارم اگر ماهی بخورم سنگین و کسل میشم!
ولی شایدم همون ماهی درست کردم با لوبیاچشم بلبلی پلووشوید
دلم دامن خواسته:)))))) نمیدونم چرا من که هیچ وقت از دامن خوشم نمیومده و دامن ندارم جز یک سفید ابریشمی که براعروس داداش سومی خریدم و هنوز دارمش
و الان خیلی گرونه لابد چون همون موقع هم قیمت بالایی داشت چون ابریشم بود
دلم دامن طوسی یا چهارخونه طوسی خواسته با یقه هفت نازک ابریشمی.
ولی اونقدر تورم انتظاری زیادی در پیش که میگم خرید نکنم اصلا!
چون هنوز قرار داد جدید رو هم برام نفرستادن!
و منتظرم
فعلا اینطوری سر میکنم ببینم چی پیش میاد
و فقط مواد غذایی و... رو میخرم چون من سه ماهی یکبار گوشت اینا میخرم مرغ رو هر ماه
حوصله ندارم هرروز برم خرید یا هرماه برم گوشت بخرم
میخواد بری سرصف قصابی و گوشت خوب ایا گیرت بیاد یا نه
دیگه میدم مامان اینا یا داداش بخره برام که خودم راحت باشم
معمولا هم تا دوماه و نیم اینا میمونه برام
دیگه مردم سختشونه نون بخورن حتی چه برسه مواد غذایی خوب
خدا لعنت کنه باعث و بانیش رو
تا کی اخه؟