همنشینی دلنشین:)

لیلا ساعت 7ونیم اومد

و خریدهاشونم اورده بود من ببینم یه پالتو خوشگل خریده بود و یه سری خنزر پنزر دیگه

که من خوشم اومد وبهش تایید دادم بابتش!

بعد میگه تو بپوش میگم خوب منو تو کلا استخون بندیمون فرق داره تازه من 15 سانت از لیلا بلندترم

میگه نه بپوش میخوام تن تو ببینم

دیگه پوشیدم خوشش اومد میگه وای تو چقد استخون بندیت ظریفه اضافه وزن گرفتی ولی:)))

خوب راست میگه

دیگه چایی و بسکویت خوردیم و یکم پفک و زدیم بیرون

رفتیم اون سر شهر که ارزونتره 150 تومن اختلافش شد با این سر شهردقیقا! یعنی من کلی خرید کردما بیشتر از هرسری

اما خوب بازم 150 تومن ارزونتر شد یعنی شد 250 تومن وواقعا برای من عالی بود این مبلغ

و حجم خریدهای زیادم تره باری که تموم کردیم خریدهای من

پفکم باخودمون برده بودیم یکم دیگه دور دور کردیم لیلاگفت بریم خونه ما، بچهاهم تنهان گفتم نه دوست ندارم بدون هماهنگی بیام خونت!

گفت وا خوب تو خواهرمی راحتم باهات گفتم نه

نمیام

دیگه نرفتیم و رفتیم کوروش نزدیک خونشون اون یکی فروشگاه چندین برابر کوروشی هست که نزدیک منه

قطعا تنوعش بالاتر بود

و من خریدهام طبق لیست انجام دادم و غیر لیست میشه گفت خریدی نکردم جز یه پفک و یه دونه کیک و یه بسته شمع وارمر 40 تایی

شمع تموم کرده بودم نیازم بود واقعا و یادم میرفت بخرم

بعد اومدیم وسط شهر رفتیم شیرینی فروشی من کلوچه فومن داغ خریدم برای خودم و بچهای لیلا چون دخترش خیلی دوست داره

لیلا شوکه شد که من یادمه دخترش دوست داره اخه دوسه بار بیشتر ندیدمش!

ولی خوب همینم کافی بوده چون من دقت میکنم

و براش دارچینی خریدم میدونستم دوست داره

بعدش رفتیم یه سری من توری کبابی خریدم و قوری قیمت کردم

و بعد هم برگشتیم خونه

لیلا خریدهامو اورد بالا ورفت دیگه ننشست

قرار شد برای سه شنبه هم بریم خرید گوشت ومرغ. من میگو نیاز دارم ماهی دارم

گفت میگو رو نمیخواد بری من سربرج میرم میخرم برام تو هم میگیرم که اینطوری من خیالم راحت شد دیگه

تازه مامان زنگ زد حالا که داری میری خرید گوشت اینا هم برا ما بخر

گفتم باشه منظورش گوشت چرخ کرده بود و مرغ چرخ کرده

دیگه اینم من انجام میدم حالا که بچها کمکم هستن خیالم راحته

شامم خونه لیلا هستیم احتمالا سه شنبه!

من هنوز براش کادو نخریدم و راحت نیستم بعدم کلا لیلا تولدش دوهفته دیگه است

میخوام بذارم یکیشون کنم!

مواد ترشی هم خریدم فقط کرفس خوب گیرم نیومد

که میذارم فردا تو کوچه خودمون میخرم

البته فردا داداش میخواد بیاد پیشم احتمالا گفت بعد کلاس زبان پارمیس یه سر میایم منم دیگه فک نکنم بتونم فرداشب شام نگهشون دارم

اسپیکینگ ها هم انجام دادم برای استاد فرستادم و خیالم راحت امروز رو خوب تموم کردیم:)

موجا ... ۰ خوشم اومد :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان