از دیروز کلا یه سری مقررات سخت گیرانه گذاشتن برای شرکت!
سین برام فرستاد من اصلا حوصله خوندنش نداشتم و گذاشتمش کنار
چندتاش خوندنم خیلی مسخره بود!
دارم سعی خودمو میکنم که خوب باشم
از دیروز شروع کردم به آگهی سرچ کردن و رزومه دادن
به مدیر اولین شرکتم پیام دادم توی تلگرام ده سال پیش کارمو بااینها شروع کردم
و بعد هم خیلی خوب و خوش ازشون جدا شدم
کاش میدش همه چی رو برگردوند به ده سال قبل یه آدمهایی رو عوض کرد تو زندگی...
خیلی خوب استقبال کرد ازم دکتر مرد مهربونی بود و کلا مساله بدی توی کار برام پیش نیومد
چون دورکار بودم و براشون تحلیلها رو انجام میدادم و خلاص
هیچ وقت همدیگه رو حضوری ندیدیم وبه من اعتماد کرد تو دانشجویی بهم کار داد
بعد هم اختیاراتم رو زیاد کرد
کار پروژه ای بود و به موقع پرداخت داشتن به من.
بهش که پیام دادم سریع قبول کرد
امیدوارم توی این ده سال که گذشته عوضی نشده باشه!
رییسم حالش اصلا خوب نیست دیگه تلفن و پیام رو هم نمیتونه جواب بده
امیدوارم هرچه زودتر بیماران کرونایی و همه ی بیماران دیگه زودی خوب بشن
سخته توی این شرایط اقتصادی کسی مریض بشه.
قلبم پر شده از درد از شرایط کشور و مردم.
امیدوارم هرچه زودتر شرایط بهتر بشه برای هممون
دیشب مینا پیام داد بهم سوال داشت
بعد لینک پستش رو فرستاد که حرف از ویزاش زده
من همینطوری اشک میریختم براش برای سختی هاش
برای اومدن ویزاش برای نزدیک شدنش به رفتن....
خوشحالم براش فک کنم تا یکساعت بعدشم فین فین میکردم و اشکم میومد
-----------
رفتم بانک وام دوسه روز دیگه واریز میشه
بخاطر اقساطش با اجی نصفش کردم
اینطوری اگر بیکار شدم کمتر حرص میخورم
اینطوری اقساطم میشه ماهی 1.200 هرروز قدرت خرید کمتر