گاهی زندگی....

گاهی زندگی تورا تنها می کند

تا تو خود را بیابی

ممکن است فکر کنی گمشده ای یا در حال

از دست دادن دوستانت هستی، اما در واقع

در حال به دست آوردن چیزهایی با ارزش تری هستی!

نمیدونم چرا هر سری من از کنار اون حفاظ سیم خاردار انبار بزرگ میگذرم

یاد مرحوم میفتم...

نمیدونم چی اون انبار بزرگ شبیه منه؟ شبیه رابطم؟

یه سمتش پر لوله های انتقال گاز، یه سمت شبیه بیابون پر الف های خشک

یه سمتش  خونه نگهبان و یه سمت نی زار....

نمیدونم کل اون یک کیلومتر من همیشه منقلبم....

انگار یه جایی یه گوشه از زندگیمه در گذشته یا در آینده....

نور نور افکن و براق شدن علفها...اون سایه ای می اندازن رو زمین

یه جایی از زندگی منه یه صحنه که خیلی واضح دیدمش

هیچیش شبیه شهر مرحوم نیست اما من یاد اون میندازه

یهو حس میکنم یه بچه ام که مامانش دستشو ول کرده و

تو حرم گم شدم هم میترسم دیگه پیدا نشم

هم میترسم منو بدزدن و بلایی سرم بیارن....

اما ترس بزرگتری دارم اگر مامانم پیدام کرد نکنه دعوام کنه؟

نکنه سرم داد بزنه که چرا دستتو از دستم جدا کردی؟

نمیدونم یه حس بدیه که بیدار شده

مدتها بود خواب بود

اما لازمش دارم که باشه که تصمیمات مهم بگیرم

که کارهای مهم بکنم!

تعریف کردن اون روزها این حس در من بیدار کرده من اون روزها گم شده بودم.

مامان

موجا ... ۴ خوشم اومد :)
Divine Girl

فقط کلمه دژاوو اومد تو ذهنم و اینکه هیچوقت نمی شه گذشته رو از ذهن پاک کرد، چقدر بد

بیشتر اوقات باهاش مشکلی ندارم اتفاقا گذر از اونجا رو دوست دارم
یه جذبه منو هرسری به اونجا می کشونه گاهی حالمو بد میکنه
اما باهاش مشکلی ندارم.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان