گاهی لازمه مورد سوء استفاده قرار بگیریم!

به عادت هر جمعه ها با دوستم کمی چت کردم

یکی از دوستام رو گفتم توی رشته خودش توی ایران درجه یک هست

و سری توی سرها داره

راستش بخواید برای من عجیبه کلا آدم مرموزی هم هست و همیشه بهم میگه فیلم house of cardes رو ببینم میگه سیاست یاد بگیر. خوب خودش خیلی آدم سیاسی و خیلی هم سیاست داره!

گاهی جمعه ها اون پیام میده گاهی من!

بعد این هفته بهش پیام دادم در خصوص مهاجرتم بهم یه پلن داده بود، گفتم تحقیقامو کردمو این راه درست نیست و... دلایلم رو بهش گفتم!

گفت بیا یه کاری کنیم تو باید متون تخصصیت قوی تر از زبان عمومیت کنی

وگرنه تو دانشگاه توی کار هیچی نمیفهمی! دانش تخصصیت رو جدااز زبان عمومی که داری یاد میگیری

باید قوی کنی، دیدم خوب قطعا راست میگه، و این پیشنهادش درسته

گفت من برات متن میفرستم تو بخون محتوا رو به من بگو چیه گفته من غلطهات رو میگیرم!

گفتم مشکلی ندارم

بااینکه میدونم از این متون توی کتابش استفاده میکنه!

ولی ترجیحم اینه این کارو بکنم یکی دوماهی خوبه یکی بشینه بالاسرم ترجمه هام رو اصلاح کنه

ردینگ هام رو همینطور.

و این یه بازی وین وین هست!

و اصلا هم به روی خودم نیاوردم میخوای از این متنها استفاده کنی بعدش؟

خودش گفت نه نمیخوام ازش استفاده کنم

فقط میخوام یکم بهت سخت بگیرم. همین.

اینو بگم که به این قضیه به چشم درس نگاه میکنم

چونکه من فوق العاده آدم تنبلیم نبینید من تلاش زیاد میکنم!

من از 10 درصد ظرفیتم فقط استفاده میکنم

این یه فرصته که من از خودم کار بکشم کار درست

دوستم بازپیام داد که اقا این ترجمه هارو جدی بگیر

ببین من شاید بخوام باهات کتاب بنویسم

بخوام از این ترجمه ها استفاده کنم

اما و اما اون چیزی که مهمه متن ترجمه ات نیس

میخوام باهام بحث کنی سرش، با زبون تخصصی

تحلیلش کنی شاید بخوام بفرستمت فلان جا صحبت کنی

شاید بفرستم یه کار تحقیقی کنی

گفتم ببین من اوکی ام اگاهم به اینکه دارم چیکار میکنم

تهشم میدونم چیه!

فقط میخوام انجامش بدم از همین الان

ددلاینمون شد 4شنبه که من تحلیلهامو بهش بگم

داداش هم گفت فردا میاد دنبالم امااز اونجایی که

فراموشکار وسرشم شلوغ نمیتونم به قولش اعتماد کنم:)

من هیچ وقت وارد بازی های کاری و سیاسیش نمیشم چون آدم مناسبه نبودم هیچ وقت

من مناسب سیاست و کثافت کاری نیستم من همیشه اون آدم صادقه هستم

که الان یکم عاقلترشده الان خودشو بغل کرده الان مراقب خودشه و نمیخواد جایی باشه بهش آسیبی بزنن!

استادم حرف قشنگی میزد میگفت من مردها نقطه ضعفم بودن!

نقطه ضعفمو که پیدا کردم کارمو جوری چیدم

که فقط با خانمها سروکار داشته باشم.

دیدم چقد جالبه، گفتم منم نقطه ضعفم صداقتمه

و این باعث میشه آسیب ببینم پس ترجیحا با ادمهایی کار میکنم که برا من حداقل دروغشون زودتر معلومه.

آدمهای پیچیده ای نیستن!

امروز مامان برگشته بود خونه، فسقل خانوم زنگ زد گفت برات یه لاک زرشکی خریدم آوردم:)

خدایا چقد این جونورهای کوچیکت با محبتن یاد لوسیفر افتادم که با بغل کردن و نزدیک شدن

بچها به خودش مشکل داشت عین من:)

واقعا بچها موجودات پیچیده و در عین حال دوست داشتنی هستن. آخه منکه هنوز برات خودکارنخریدم که میگه خوب میخری که قولت قوله:) تا تولدم کلی وقت داری از الانم واسه تولدم دعوتی:)

پارمیس هم باباش مجبور کرده  غروب برا من شونه تخم مرغ بیاره و دوسه تا نون قندی خوشمزه که مادر بزرگش پخته بود:)

داداش یه 45دقیقه ای موند و حرف زدیم. دوستمم همزمان داشت پیام میداد گفت دیگه من برم

که تو کلاس داری.

کلاسم هنوز استاد نیومده و فعلا موندم.

موجا ... ۴ خوشم اومد :)
Divine Girl

ده درصد از ظرفیت؟ دمت گرم دختر، من حس اون پیرزنی رو دارم که فکر می کنه دیگه کاری واسه انجام دادن نداره و فقط لش می کنه در انتظار مرگ :/

دور از جونت دخترجان
این انرژی خواری که در وجودت هست بخاطر همون آسیبهای درونیته
منم این انرژی خواری رو دارم
برا همین میگم فقط از ده درصد ظرفیتم استفاده میکنم!
واقعا من با هوشی که دارم میشه گفت اصلا آکبند نگهش داشتم:)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان