بزرگ شدن...با املت سبزیجات

دیشب باز تا خود صبح خوابم نبرد فکر کنم ساعت 6 بود خوابیدم

دوتا از دوستام رو از زندگیم حذف کردم

البته یکیش رو موقت وبهش دلیلمو گفتم که بدونه الان که دارم بلاکش میکنم بخاطر چیه

و خوب بااین موضوع برخورد کرد.

دومین دوستم رو بلاک نکردم ولی شمارش رو حذف کردم

توی اینستا هم رفت تو لیست هاید شده ها که استوری ها رو نبینه!

هیچی هم بهش نگفتم اتفاقاخودم دیروز سراغشو گرفته بودم!

این روزها کارم فکر کردن و عمیق شدن توی چیزهایی که لازم دور خودم نگه دارم!

و چیزهایی که باید حذفشون کنم!

یه سری شبکه دوستها هستن که وجودشون لازم واما ضروری نیست!

مثل همین دوستم احساس کردم حس بدی به من میده!

یعنی باعث میشه من حس بدی به خودم پیدا کنم

نکنه خیلی واضح بیان کنه بلکه در لفافه یه جوری بعدش حس میکنم

خوب نیستم

بخاطر همین هم شمارش رو حذف کردم

اما اگر اونقدری منو لازم داشت میتونه به من دسترسی داشته باشه!

شاید این تلنگر استاد زبان باعث این قضیه شد

و دارم سعی میکنم روابط خوب و عمیق و محدودی دور خودم نگه دارم

آخرشب داداش اومد کیک رو برد، ظهر که بیدار شدم پارمیس کلی پیام تشکر فرستاده بود:)

تعجب کردم چون خیلی دختر مغروری و کلا داداش با این قضیه مشکل داره

که چرا بیان احساساتش ضعیفه چرا همیشه طلبکاره:)

ولی جالب بود یه پیام بلند بالای تشکر و استکیر و... نوشته بود

و گفته برات دوتا شونه تخم مرغ نگه داشتم

بیارم خمیر پاپیه ماشه درست کنی برا مجسمه هات:)

منم فوروارد کردم برای داداش گفتم ببین بیان احساس بلده بچه.

یاد بابا افتادم دیشب بهش گفتم چطور من بدون تو زنده ام؟

فکر میکردم بعد تو منم نمیتونم نمیمونم

بعد بهش اطمینان دادم هرچند کم بوده کم داشتمش اما کارش رو درست انجام داده

یادمه گاهی حتی شده با تشر مجبورم میکرد

مهمون میاد بیام سلام و علیک و خوش آمد گویی کنم

بخصوص اگر غریبه بود!

اما مادر اعتقاد دیگه ای داشت بخاطر تفاوت فرهنگیشون

اونا عیب میدونستن دختر بیاد جلو غریبه بشینه

بیاد اصن حرف بزنه بیان کنه خودشو ...

شاید یکی از دلایل اعتماد به نفسم از حرف زدن

از بودن توی جمع آقایون همین باشه!

امشب کلاس دارم کلاس امشب رو هم برم و ببینم فردا داداش میاد دنبالم یه چند روزی برم مرخصی از کار و از کلاس:)

----------

املتی که من درست میکنم و هم دوستش دارم اما پروتئین خوبی داره:

نخود فرنگی و ذرت

فلفل دلمه بخصوص رنگی

سیب زمینی و هویج  آبپز

قارچ

یک یا دو قاشق پنیر پیتزا

فلفل و سیب زمینی و هویج رو نگینی خرد میکنیم

نخود و ذرت هم اضافه میکنیم و دوتا هم تخم مرغ پنیر پیتزا ! من معمولا دوتا سفیده اضافه میکنم یه دونه زرده، ادویه هم فلفل سیاه و فلفل قرمز و زردچوبه و نمک.

اینارو مخلوط میکنید وتوی تابه نچسب هم میتونید به صورت دونه دونه حالت کوکو سرخ کنید هم اینکه بذارید توی ظرف به صورت یکجا! من معمولا قالبی میذارم و خیلی هم غذای سیرکننده وسنگینی هست و باهاش نون نمیخورم

میشه بهش کوکو هم گفت. چون سیب زمینی داره:)

 

موجا ... ۴ خوشم اومد :)
بهی ستوده

امیدوارم بری خونه و حسابی خوش بگذره 

 

املت هم نوش جان 

 

خدا بابا رو رحمت کنه و مامان رو برات حفظ کنه

مرسی عزیزم ان شالله که همیشه سایه پدر و مادر بالاسرت باشه با سلامتی و دلخوشی.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان