این جانب کل ای که 6 شبش گذشته رو 4 شبش رو پیتزا خوردم:)
واقعا متاسفم :)
چند روز پیش که گفتم پیتزا درست کردم خوب من چون از خمیر بربری استفاده میکنم سنگین و نصفشم نمیتونم بخورم و نصفش رفت برای فرداشبش!
امروز که روز استراحتم بود و کار خاصی جز رسیدگی به منزل و خودم نداشتم، گفتم خوب بذار کیک رو درست میکنم شب میگم داداش بیاد و یا اینکه میبرم خونشون.
با همین خیالات کیک شکلاتی شیفون درست کردم انصافا یکی از از خوشمزه ترین کیک های زندگیم بود که خوردم:)
حالا دستورشو براتون میذارم،بعدا البته. کیک رو درست کردم و خیلی هم پفش خوب بود همه چی عالی پیش رفت. ناهارم که برنج مونده بود از سه روز پیش یکم میگو درست کردم باهاش.
من دوسوم یک پیمانه برنج میپزم اقا تا سه روز ازش میخورم هرکاریم کنم زیاد میاد چون زیاد برنج نمیخورم.
گفتم خوب دیگه استراحت کنم چون کیک درست کردن زیاد دردسر و کثیفی ظرف وظروف داره!
همه ظرفها رو شستم و نشستم پای لوسیفر محبوبم.
و یکمم میخوام زنده بمانم دیدم چقد ناراحت بودم که جلو پخشش رو گرفتن کلا اهل سریال ایرانی نیستم اما اینو دوست دارم بخاطر بازی خوب علی شادمان و حامد بهداد و سحر دولت شاهی.
دیگه خلاصه مهسا خانوم هی زنگ میزد و پیام میداد. مامان رفته خونشون نوبت دکتر داشت
دیگه تصویری صحبت کردیم مامان میگه خیلی وقته نیومدی بمونی بیا چند روز بمون حالا ببینم میشه فردا داداش کوچیکه بیاد دنبالم؟
احتمالا جلسه کلاسهای روز یکشنبه و دوشنبه رو تعطیل کنم که دوروز بمونم خونه مامان.
ببنیم چی پیش میاد.
به داداش زنگ زدم تازه بیدار شده بود گفتم امشب میاین اینجا؟ گفت نمیدونم سعیمو میکنم
گفتم ببین درست جواب بده من کلی کار دارم میخوام برم بیرون گفت تو برو بیرون کارات انجام بده اگه بشه بعدش میایم.
منم که گوشت گذاشتم بیرون گفتم پیتزا درست کنم برا بچها. کیک هم که تزیین کردم و گاناش درست کردم برای روش و وسطشم موز و گاناش گذاشتم شکلات سفید رنده کردم روش و یکمم چیپس شکلات و سس توت فرنگی شد تزیینش.
خرده های کیک هم تبدیل کردم به یه کیک لیوانی خفن:)
گفتم خوب ازبیرون نون پیتزا میگیرم وقت نیست دیگه خمیر درست کنم.
هیچی زدم بیرون اول رفتم برا پارمیس کادو خریدم ژل اسلایم خاسته بود منم دوسه تا ژل رنگهایی که میخواست رو براش خریدم. برای داداشش هم یه ساز دهنی خوشگل خریدم.
برا مهسا هم خودکار پیدا نکردم نزدیک خونه نوشت افزاری ها این مارک رو نداشتن یا 12 رنگش رو نداشتن.
رفتم اونور هم پودر مل خریدم برا مجسمه هایی که دارم میسازم.
خیلی دستم سنگین شده بود پودر بسته 5 کیلویی.
دیگه خودمو به سختی رسوندم کوروش و نون پیتزا و دلستر وبستنی هم خریدم و ازاونجا دیگه
دربست گرفتم تا دم در خونه.
اومدم دیدم ااا داداش زنگ زده و بعد دیده جواب نمیدم پیام داده من امشب نمیرسم اجی داریم میریم خرید خونه تا بیایم خونه دیگه اخر شبه.
منم که سس پیتزامو درست کرده بودم و در نهایت یه دونه پیتزا برا خودم درست کردم:))
از نون پیتزا اصلا راضی نبودم خیلی خشک شد، اما سبک بود و سنگین نبود تنها حسنش همین بود:)
حالا به دادا ش زنگ زدم گفتم بیا کیک ببر تا تازه است باهم بخوریدش:)
گفت خوب این چه کاریه اخه منکه گفتم زحمت نکش گفتم خودم دوست داشتم بیا ببر هنوزم بیرون بود
گفت سعی میکنم تا اخر شب بیام حتما..