خوب آقای الف بالاخره امروز به توافق رسید
خوب کلاسم تازه تموم شد.
امروز تا ساعت 1 کولر رو خاموش کردم، چون خونه گرماش قابل تحمل بود
از طرفی من تنها زندگی میکنم و میتونم لباس باز بپوشم
بذار اونایی که تو خانواده سنتی زندگی میکنن نمیتونن لباس باز بپوشن از کولر استفاده کنن
خداروشکر از نظر مصرف برق من خیلی مراعات میکنم فقط یه دونه از چراغ اتاق روشن میکنم بقیه چراغهای هال و اشپزخونه فقط کاری داشته باشم که روشن کنم بعد انجام کارم هم خاموش میکنم
امروز آب نیس خیلی کم شده آب صبح به زور دوش گرفتم بعدش دیگه کلا کمترم شد نمیدونم میتونم الان ظرفها رو بشورم؟
ظهر خیلی حالش خوب بود وپیام داد و کلی عکس از جلسه موفقی که داشته
و تونست با یه شرکت عالی به توافقات اولیه برسه
امیدوارم هفته آینده با همه ی اعضای هیات مدیره جلسه داره هم موفق بشه
الانم که زنگ زد وفرودگاه بود توضیحات لازمه رو بهم داد
میگفت تو پارسال تاالان این پلن رو بهم دادی اما من توجهی نمیکردم
کل تایمی که مدیرعامل حرف میزد همش یاد حرفهایی تو بودم
و به خودم فحش میدادم آخه چرا؟ از کارمند بودن و مدیر بودن چی گیر آدم میاد؟
دیگه اومد که فکر مکان واسه شرکت باشه و یه سری کارها اولیه رو انجام بده
تا هفته آینده که بره برای قرار داد نهایی
میگه میخوای صحبت کنم بری تهران؟
گفتم نه!
فعلا تا کرونا هست و زبانم هست همین شرایط برام اوکیه یا شرایط مشابه همین!
میگه من نگرانتم تو تنهایی اونجا نه میای اینجا که من باشم نه نزدیکی بهم رو میخوای
نه با کسی وارد رابطه میشی نه ازدواج میکنی نه...
راستش شرکتشون یه شعبه داره خارج از کشور یه کشورخوب و تاپ
بهش گفتم ببین فلان جا هم شعبه دارنها! گفت تو اطلاعاتت کاملتر از منه
چه عالی...
حالا ببینیم هفته آینده چی پیش میاد ان شالله که خیره!
خیالم از بابت الف تا حدودی راحت شد!
بچها من دوباره باید رمزی بنویسم
تاپایان هفته اوکیش میکنم رمزو برای دوستانی که آدرس وبلاگ رو خودم بهشون دادم میفرستم
برای بقیه هم درخواست بدن اگر میشناختم رمزو میدم همین.
من چطوری هیستوری وبلاگ قبلی رو منتقل کنم اینجا؟
بدون اینکه دنبال کننده هاش آدرس جدید رو بدونن؟