روزهای شلوغ کاری!

خوب دیروز مشخص شد که 

احتمال اینکه بتونیم چندساعت خواب راحت هم داشته باشیم در سه هفته اینده محاله!

روزگار چرخید!

دیروز بعد ورزش سنگین

سعی کردم برم پیاده روی

اشغال!

حالا با مریضی و بی حالی پاشو برو بیرون

بعدم هی فکر کن فکر کن چی بخورم اشتهام باز شه 

اونوقت...

ویروس ادامه دار!

دیشب تاساعت ۳ صبح یه تماس کاری داشتم از ۱۲و۳۰ شروع شد تا ۳ صبح

خواب علاج هر درد بی درمان:))

فکر کنم ساعت ۱۲ونیم خوابیدم تا ساعت ۸ صبح مجدد ۹ونیم تا ۱۱ صبح:)

ویروس و سرماخوردگی!

از دیشب حس که بی حال بودم و بدن درد داشتم فکر میکردم از خستگی

مهمان داری!

دیروز روز خیلی قشنگی بود

از ساعت ۴ونیم صبح مهمون داشتم:)))

نصادف!

دیشب میم داشت بامن صحبت میکرد حین رانندگی

که تصادف کرد

روز پرکار بعدی!

امروز هم روز پرکاری 

فاطیما هم اومد و رسیده بندر

و گفتش هروقت خواستم بیام پیشت چندساعت قبلش بهت میگم که امادگیشو داشته باشی

شروع طوفانی!

هنوز روز تعطیل من تموم نشده

رییس بزرگ پیام دادن ای کجا نشسته ای دختر که 

کلی کار داریم