شنبه لایت و آرام
دیشب که داشتم کارام رو تموم میکردم
یکی از کارهام ساعت یک بامدادم به بعد تموم میشه
داشتم شابلون های پشتیبانی رو میخوندم چرا؟
دیشب که داشتم کارام رو تموم میکردم
یکی از کارهام ساعت یک بامدادم به بعد تموم میشه
داشتم شابلون های پشتیبانی رو میخوندم چرا؟
دیدی بعضی اوقات شل میگیری همه چی رو؟ بهترمیگذره؟
داداشی اومده بود ولی چون من کار داشتم ندیدمش
پریشب زنگ زد بیام دنبالت؟
گفتم اره!
پریودی اینطوری که دو روز هوس همه چی باهم کردی
از ترشک و شوری گرفته تا شیرینی و....
حتی قلیه ماهی:))))
ولی خوب شلوغی نمیذاشت که به هوسانه هام برسم
و اینطوری شد که
دیروز روز جالب و عجیبی بود یعنی برنامه ریزی کردیم شام بریم بیرون
ولی میم از اونجایی که ده روز درگیر گوش درد هست
و رفته هم فوق تخصص دکتر
و داره دارو مصرف میکنه
دیروز واقعا روز پربرکتی بود البته چون تایم اصلی من در طول روز برای
کار کردن گذاشته میشه قطعا دیروز اونقدر تایم داشتم که تونستم کلی کار رو باهم پیش ببرم
امروز صبح که بیدار شدم دیدم
که اقای دکتر گرافیست ارشدمون رو اخراج کردن!
اونم دقیقا کی؟
تو این بلبشو نمایشگاه
هرچند هممون میدونیم پاییز وزمستون سختی در انتظارمونه
و تاریکی داره میاد!...
و باید خودمون اماده کنیم
چند روز اونقدر من اینترنتم مشکل داره
با سه مودم دقیقا و سه خط همراه:(((
واقعا عصبی مدام در حال خط عوض کردنم برای نت
و کلی از کارهام مونده
دوباره ریست کردم مودم رو جوری که خراب شد مودم قبلیم و باید برم درستش کنم
از اونجایی که امروز پنجشنبه است دیگه دستم به جایی بند نیست تا شنبه
امروز از اون روزهاست نمیدونم دقیقا خودم رو چند تیکه کنم؟
هر کدوم بفرستم سراغ یه کار که انجامش بده!
همه ی کارهای امروز اولویت داره اصلا توانایی اولویت بندی و ترجیح دادن هیچ کدوم به همدیگه رو ندارم
تااینجای روز یک سوم کارها رو تیک زدم
از قطع برق استفاده کردم و یکساعت رو غذا درست کردم برای دو روز!
همچنین با ساقی و میم و همکارم صحبت کردم
و گارانتی مودم رو فعال کردم و نصب کردم مودم رو
همه اینا رو توی اون دوساعت انجام دادم
الان خونه مونده تمیز بشه
اما کارای شرکت قطعا واجبتره!
دارم فکر میکنم از دوسوم باقی مانده کارهای شرکت که خیلی مهم
کدوم رو اولویت قرار بدم
تازه یه پروژه هم باید به کارفرما تحویل بدم
حسین هم که امروز برگشته سربازی
و من دست تنهام تو یک سوم از کارم که میشه تسک مشترک من و حسین
میدونم بیشتر از هرچیزی این عدم اولویت بندی من برمیگرده به ذهنم که استرس داره:))
و چند مین دیگه همه چی رو مینویسم و به یه جواب میرسم
یکی طلا و دلار رو بگیره اینقدر دوان دوان نره!
ماساژور های رییس رو استفاده کردم هر دو عالی بودن به معنای واقعی و امروز درد کمتری دارم حقیقتا
و کلا هردو یه فیزیوتراپی خانگی عالی وباکیفیت محسوب میشن!
من خودمم به ماساژور تفنگی خریدم که هنوز نرسیده به دستم
که اون رو احتمالا بدم مامان
خیلی وقت بود توی فکرم که براش یه کاری انجام بدم که خودت برا خودش انجام نمیده!
مامان از من پول نمیگیره هیچ رقمه
حتی روز مادر و عید
برا همین من همیشه تبدیلش میکنم به چیزی که دوست داره یا براش مفید
توفکرم هم دستگاه فشار خونش رو تغییر بدم
هم یه ماساژور براش بگیرم
یه راه جدید برا کاهش اضطراب و استرس کشف کردم
تراش برادر تراش خواهر
تراشیدن مدادهام و مداد رنگیهام خیلی حس خوبی بهم داد