من میرسم اون میره من میام اون رفته!
دیروز اینجوری بود که
من رسیدم مطب برق رفته بود!
بعد نیم ساعت اومد
من رسیدم خونه تو گرما و بعد دوساعت و خوردی تو مطب بودن
و صورت زخمی
برق رفته بود
از دیشب تا الان چندبار برق رفته
قرار بود یعنی جنوب برقها نره!!!
بعد گفتن نه فقط شب میبریم هم شب میبرن هم روز!
امروزم بیدارشدم برق نبود تا همین الان
بعد فکر کن در یک دیگ بخار نشستی حتی نفس کشیدن سخته توی این گرما
نه میشه تو خونه موند نه بیرون
ولی باز ادامه میدیم
دیشب مدیر میگفت باید جلسات فیزیوتراپی بری
تا 30 جلسه رو من هزینه رو واریز میکنم حتما برو
سلامتیت برای ما و خودت باید مهم باشه
هرچند قبول نکردم هزینه هارو اونا بدن میدونم بازم حرفمو گوش نمیکنن
و پرداخت میکنن
این ماه رو گذاشتم هزینه تعمیرات خودم کنم:))))
فیزیوتراپی دستهام
گفته بودم ژنتیکا ما دستهای لاغر وضعیفی داریم
مثلا همه عمه ها مادر بزرگم دستهاشون اول از کار افتاد تو پیری بعد پاهاشون
و یه جورایی از نظر ژنتیکی این مورد ضعیفیم
و ورزش کردن و فاطیما روی مورد خیلی موثر بوده
که ژنتیک رو دور بزنیم هرچند باز من دستهام لاغر و استخونی و ضعیفه
اما همون درصد عضله ای که گرفت روی کم شدن درد و .... کمک کننده بود
الان دارم سعی میکنم بجای گوشی بیشتر از لپتاپ استفاده کنم
چون بخشی از کار ما و پاسخ مدیرا و همکارا رو من با گوشی ترجیحم هست
که اشتباهه
خوبی همکار خوب اینه اون خانم مدیر بود همکارم؟
مدیر دیشب میگفت خودشو کشته واسه اینکه تو سریعتر بری دوره های فیزیو رو شروع کنی و ما حمایتت کنیم
چقدر واقعا یه جای درست بین ادمهای درست و ادم حسابی بودن لذت بخشه بیش باد واقعا
درصورتی که هممون تجربه های وحشتناکی از محیط کاری ایران و بین الملل و همکار ایرانی داریم!
اما الان من مدت زیادی تجربه لذت بخشی دارم
اون همکارم که اذیت میکرد و نیروی من بود اونقدر خوب حمایتگر شده توی این سیستم که نگم
هرچند داره کم کاری میکنه گاهی که قابل درک اون عادت نداره به چنین حجم کاری!
ولی خیلی پیشرفت کرده
دیشب مدیر حواسش نبود جلسه گذاشته بود که من گفتم تعطیلم و بیرونم
کنسل کرد و جلسه اومد امشب
روزهای خیلی پرکاری در پیش داریم
و باید خیلی خوب و قوی پیش بریم و نیاز به ارامش و شش دنگ بودن حواس دارم!
-----
در راستای سلامتی و سرمایه گذاری اینده
دکتر ارتوپد نوبت و مشورت گرفتم
برای مشکل دستم یه مچ بند اتل دار برای انگشت شصت سفارش دادم
نوبت های فیزورو هم شروع میکنم از هفته اینده
آزمایش رو باید ببینم کی ورم صورتم میخوابه و کبودیهاش برم اونم انجام بدم و خلاص
میمونه یه سونو شکمی و گردنی(تعجب نکنید برای تیروییدم)
مجدد رفتم بوتاکس و مزو
این ماه چند مکمل خوب گرفتم در راستای سلامتی جسمی و ورزشم
و هزینه دیگه ای که باید انجام بدم هم خرید استویا هست
که من متوجه شدم برخی از محصولات رژیمی که میخورم حاوی اسپارتام هست که از قندهای مصنوعی سرطان زاست
البته در سرطان زا بودن و نبودنش بحثهای زیادی هست!
در راستای زیبایی هم دیروز خودم ناخنهای پام پدیکور کردم:)
مانیکور ناخن دست کار بنده نیست میرم ارایشگاه
البته باید بذارم ورم صورتم و کبودی هاش بره که فکر کنم میشه هفته اینده
برای استخر بچها دعوتم کردن برای سه شنبه بعید بدونم بخاطر صورتم بتونم برم
--
الان ساعت 22 و تازه یه جلسه طولانی شروع شد
که با اختلاف زمانی احتمالا تا نیمه های شب طول میکشه و من بی انرژی ترینم
چون در اف ترین حالت ممکنمم از فشار کاری امروز :(
تازه از اون جلسهات که باید تک تک کلمات حواست باشه پاسخگو باشی
و تسکها قرار بررسی بشه