لعنت به جنگ
بچه بودیم بچگیم با ترس و بمبارون گذشت
دقیقا اولین خاطره من از بچگی همین جنگ لعنتی
دو یا سه سالم بود گوشه چادر مامانم رو تو دست گرفته بودم
مامانم و زن همسایه داشتن میگفتن که کجا رو بمبارون کردن
وکی شهید شده
دقیقا یادمه یادمه کجای کوچه قدیمی ایستاده بودن یادمه
گوشه چادرمامان مچاله کردم و تو دستم فشردم و محکمتر گرفتمش و خودمو چسبوندم به پای مادرم
هیچ وقت از ذهنم نرفت
همیشه این خاطره باهامه و شاید روزانه یادم بیاد
لطفا اگر کودک یا نوجون دارید توی خونه جلوشون حرف جنگ نزنید
سعی کنید فضای خونه رو اروم نگه دارید
ما دیگه هیچ وقت ادمهای سابق نمیشیم هرچند ادمی ترمیم کننده خودشه
ولی زخمها و تراماها با ما باقی میمونن
ماهم که الان بزرگسالیم این اسیب باهامون میمونه
امیدوارم شما وعزیزانتون همگی سالم باشید و سایه جنگ از وطنم دور باشه
بخاطر اوضاع پیش اومده من سه روز نخوابیدم و نان استاپ سرکار بودم
دستم رسمااز کار افتاده
و درد شدیدی داره
سردرد بدی ناشی از اضطراب و در معرض اخبار جنگ بودن دارم
اونقدر لحظه به لحظه ما باید اخبار دنبال میکردیم و نخوابیدیم که نگم
دیشب دیگه من وسط کار بیهوش شدم رسما
بیدار شدم دیدم مدیر چهار نیرو کمکی برای بخش من اورده
و شیفتی کرده بخاطری که دید من دارم از بین میرم رسما
امروز مرخصی ام
ولی میدونم که من حتی شیفتم نباشه باید بالا سر بچها باشم
فقط پریشب تونستم با میم بریم دارو و چیزهایی که نیازه رو بخریم
خانواده رییس ایرانن و برادرشون گفته بودم یکی از مدیران من هست
تماس گرفت پریشب گفت هرچی نیازه بگو تامین کنم
اگر نیاز به جابه جایی داری نیاز به موتور برق داری و....
هرچیزی که نیاز در این شرایط ما پشتیبان بچها هستیم در هر صورت
همین خیلی دلگرم کننده بود
صورتی که من این همدلی رو تو شرکت های دیگه ام ندیدم هیچ وقت!
ایام کرونا بود هیچ وقت یادم نمیره
یه شرکت خصولتی کار میکردم که فکر کنم همتون میشناسید
حتی نصف روز مارو دورکار نکردن!
همکارم کرونا گرفت هیچ هزینه ای برای درمانش یا حمایتی ازشون ندیدم!
فقط گفتن نیای سرکاربقیه ازت بگیرن!
بااینکه خود مدیر اصفهان بود کنار خانوادش و شرایطت از هممون به نظرم بدتر بود
ولی به تک تک منیجر ها و بچهای تیم زنگ زده بود جویای احوالشون شده بود
میم کنارم بود که تماس گرفت گفت چه انسان باشعوری
لطفا اگر مدیر هستید اگرکارفرما هستید همینقدر باشعور و انسان باشید
نیروی انسانی براتون حقیقتا نیروی انسانی باشه! نه نیروی کاری!
دیشبم مجدد اومد پی وی اگر در این شرایط هزینه ای نیاز هست من پرداخت کنم
چون ممکن طبق توصیه رییس اصلی اقلامی خریده باشید برای یک ماه
که الان تحت فشار مالی باشید گفتم همه چیز محیاست سپاس
توی این شرایط حقیقتا هجوم بردم برای خرید بعضی چیزها به میزان زیاد فقط کمی اوضاع رو نا ارومتر میکنه
فقط داروهای پزشکیتون رو بگیرید حتما
برای مصرف یک ماه به بالا
اگر دورهمی هستید زیاد حرف جنگ رو نزنید شاید کسی به روی خودش نیاره
ولی از درون خیلی تحت فشار باشه
منکه جز ادمهای قوی جامعه حساب میشم
الان شرایط جسمی و روحیم بهم ریخته از شرایط و در معرض اخبار بودن!
امروز میخوام کمی زندگی کنم
پاشدم قوری رو گذاشتم روی گاز
من همیشه دوست دارم روی گاز چایی دم کنم اجاق گاز رو صبح که روشن میکنم
میگم شکر اجاق خونه ام روشن!
امروز دیدم حتی به این دقت نکردم
حتی به چشمم نیومد
هرچند تاالان داشتم جواب همکارام میدادم
مرخصیم یعنی
ولی تا چندساعتی میخوام گوشیم خاموش کنم
و دور از دنیا باشم
اشپزی کنم
دوش بگیرم
کمی کودک درونم رو اروم کنم
یادتون نره اگر کودک دارید ومراقبش هستید
مراقب کودک اشفته و ترسیده درونتون هم باشید
داشتم به این فکر میکردم دنیا اومدن ما دهه شصتی های بیچاره وسط جنگ بود
الان که اخر جوونیمون هست با زحمت یه چیزایی رو بدست اوردیم
باز سایه جنگ اومد رو زندگیمون و انگار ناف مارو با جنگ بریدن
امیدورام گوشیم رو که روشن کردم جنگ تموم شده باشه همین
بچه ها ما شجاعن
با کینه اسراییل بزرگشون کردیم
الانم شبا تخمه میشکنن و شخم زدن اسراییل و می بینن :)
قراره برن قدس شادی کنن :))
تو فکر خودت باش