پی ام اس عزیز+همکار رو مخ کار نکن و لوبیاشوید پلو ماهی!
دیشب بالاخره مدیر پیداش شد
یعنی بودش در گروه ها و فعال و پیگیر
اما در پی وی نبود!
یه عالمه گزارشهای شخصی من بی جواب مونده بود
که البته نه برای من برای همه منیجرها همینطور بود
باهم که حرف میزدیم همه میگفتن رییس نیست و
گزارشات سکرتشون رو چک نکرده!
سه تا از انگشتهای دست چپم به شدت درد میکنه چون من چپ دستم تقریبا
حالا این تقریبا که میگم ماجرا داره!
برای کارهای عملی چپ دستم برای نوشتن راست دست
اونقدر این دست چپ بیچاره کار کرده گوشی دست گرفته و..
تایپ کرده که درد میکنه
دیشب با یکی از منیجرها که کارمون مرتبط و درواقع میشه گفت مدیر بالاتر من محسوب میشه
بسیار هم انسان نازنینی هست
همون مدیره که همه جا از من تعریف میکنه تو جلسات ایشونه! و کلا در اینکه من الان توی این کمپانی در چنین جایگاهی باشم اول تلاش و لیاقت خودمه قطعا
بعد هم توصیه های ایشون و معرفی کردن من به مدیران بالاتر!
چون روزی که من استخدام شدم دوره تستی رو زیر نظر ایشون گذروندم ولی خیلی زود متوجه باهوشی من شد دوره تستم کوتاه تر کرد
و کلا برای باقی مهارتهام هم منو به مدیران بالاتر معرفی کرد که نقطه عطف حرفه ای من در این کمپانی ایشونه واقعا
یه جورایی الگوم شده توی کار بابت مهربانی صبوریش و صد البته هوش و استعداد فوق العاده و خستگی ناپذیریش!
خوب دیشب که من مجدد نقدم خودم بابت انجام ندادن تسک ها رو به ایشون منتقل کردم
گفت دیگه امشب خودم وارد عمل میشم چون رییش شلوغه حالا رییس داشت تو گروه یه تاپیک جدید اضافه کرده بود
ازمون در مورد یه کاری فیدبک میگرفت
که اومد پی وی گفت اره دکتر فلانی الان تماس گرفته و... شرح ماجرا
گزارشهامو چک کرده و ... یکم درمورد تعطیلی خودم حرف زد که خسته شدی
یه روزی رو مشخص کن که دور از کار باشی واقعا من از هیچ تعطیلی استفاده نکردم
همش سرکار بودم!
همشم میاد میپرسه چه عاملی باعث شده شنبه استراحت نکنی؟
خوب این دو عزیز دسته گل کارنکن که استخدام کردی
اونقدر روندشون نزولی شده که خدا داند
مدیر هم گر گرفت و رفت کلی دعواشون کرد و اولتیماموم داد و گفت سری بعد خداحافظی واقعا
حالا اون ترسو بنده خدااز 8 بیدار شده هی تسک اضافه انجام میده!
اون یکی که با من سر رقابت و دعوا داره نه به کفشش گرفته ماجرا رو
البته مثل همیشه داره شوومن بازی درمیاره تو گروه جلو مدیر
ولی خوب من دمش رو چیدم برای هر شوو یه پاسخ دندان شکن میدم
مدیر به منم اولتیماتوم داده نباید تسکهارو یاداوری کنی وگرنه تورو هم دعوات میکنم:)))) دقیقا همینطوری گفت با خنده
چون زیاد کار کردن زیاد مسوول بودن تو باعث تنبل شدن اینها و هم اینکه رشد نکردنشون میشه
اگر میخوای مدیر موفقی بشی باید این چیزا رو بدونی
دوسه تا از تسک های من اونقدر خوب انجام شده بود که باقی گروه های کاری رو مدیر یک گروه ساخت
که از روی تسک های من الگو برداری بشه
یکی دو ایده هم داشتم که اجراش شروع شده
همه اینا یعنی چی؟
یعنی میم بیچاره تایم کمتری از من رو داره خودم تایم کمتری برای خودم دارم
یعنی کار بیشتر خستگی بیشتر
خوابم کم شده نکنه نخوابم
بلکه تایم خوابیدن به اندازه وبه موقع رو ندارم
حتی تایمی که با میم هستم هم همش سرم تو گوشیمه که چندبار اعتراض کرده:((
چون مدام باید کارها رو چک کنم و هم اینکه اونقدر تگ میشم یا سوال ازم پرسیده میشه که باید پاسخگوی مدیران و همکارام باشم
امروز صبح که کلا با یه خبر بد بیدارشدم
داداش یکی از ماشین سنگین هاش به نام منه
همون تصادف کرده بود راننده خوابش برده بود و چپ کرده مشهد
اونقدر ناراحت شدم چقدر داداش تلاش کرده از بچکی چقدر کار کرده زحمت کشیده ده سالش بود بابا فوت شد
همیشه در حال کار کردن بوده
بازم تنش سالم باشه
ولی واقعا ناراحت شدم چون تازه خریده بودش هنوز یک ماه هم نشده
امیدوارم خسارت زیادی ندیده باشه چون ماشین به نام من هست
داداش گفت نگران نشی اگر تماسی بود جواب نده خودم پیگیرم چون ممکن برای پارکینگ و ... با تو تماس بگیرن که شمارت تو سیستم هست
در مورد برخوردم با اون اداره یکم صداش داره در میاد
یکی از کارمندای اونجا که شاهد گفتگوی من و مدیرش بوده تماس گرفته بود با اجی
که عجب خواهری داری شیرزن حقیقتا
و اونقدر صلابت داشته تو گفتگو و رییس نشونده سرجاش بهش بگو اگر تو این پرونده شکستم بخوری
پیروزی
حقیقتا من برام مهم نبود 10 نفر ادم تو اون اتاق نشستن
چون خود رییس از من خواسته بود برم اتاقش یعنی کارمندش از من خواست و من گفته بودم از مانیتور دوربین دیده بودم اینو!
جلو همون ده نفر مردی که نشسته بودن سعی کرد یه جورایی منو قانع کنه که نرم شکایت
ولی من هیچ رقمه زیربار نرفتم و نپذیرفتم از یه جایی به بعد تو اتاق 10 نفری که تو جلسه بودن دیگه حرف نمیزدن
فقط سرشون چرخیده بود سمت من و با تعجب منو نگاه میکردن
به اجی گفتم تا ته این ماجرا پیش میرم میخوام ببینم میشه بدون هیچ اشنایی دست تنها حقت گرفت اینجا یا نه؟
اجی هم گفت خیلی بهت افتخار میکنم حقیقتا وقتی اینطوری ازت تعریف کردن که زیر بار ظلم و زور نرفتی
یکشنبه ادامه این پرونده است که باید مراجعه کنم امیدوارم خوب پیش بره
اما با همه این کارها و خستگی و تسک های امروز
شوید لوبیا پلو ماهی هم درست کردم
که یکی از مورد علاقه هامه و میم هم عاشقشه
دیشب لوبیا خیس کردم و برنج
ماهی هم گذاشتم یخچال یخش وا شه
در حین درست کردن صبحانه هم لوبیا و برنج رو گذاشتم پخت و ابکش کردم
ماهی رو هم در مواد گذاشتم مزه دار بشه
که کارهام راحتتر پیش بره
با این وجود بازم خیلی سخت گذشت وسط کارها ماهی و حشو سرخ کردن ولی نتیجه عالی بود
میم که بعد خوردنش اونقدر تشکرنامه فرستاده و بی هوش شد از حجم غذایی که خورد:))
برام عکس فرستاده:) از غذاش که چقدر خوشمزه بوده و خوش رنگ و لعاب:)
خسته نباشی عالی بود