عزیزم رفته سفر...
خوب اقای میم الان حرکت کرد و رفتن سفر
ان شالله سفرشون بی خطر باشه و خوش گذره بهش
دیدین یه سری چیزها برعکسش صادق شده؟
یعنی الان چندسالی هست میگن مردی که به مادرش وابستگی داره یا نه حس مسئولیت و مراقبت داره
و...
مرد مناسبی نیست!
اما اگر یه خانم مراقبت مادرش باشه به مادرش وابستگی عاطفی وتصمیم گیری داشته باشه نمیگن زن نامناسبیه!
هر چیزی در مورد هر انسانی از حد بگذره ممکن مضر باشه
اتفاقا اکثرا خانمهایی این موارد رو مطرح میکنن که من میبینم مادرشون نقش خیلی پررنگی داره توی زندگی و تصمیم گیری هاشون
حتی بیشتر تفریحات و... با مادرشون هست
خوب چه ایرادی داره یک اقا هم این طور عمل کنه؟
میم مسئولیت پذیری زیادی در مقابل مادرش داره
و مامانش مریض هست بعد باباش و داداشش افسرده شده هرچی هم درمان کرده فایده نداره
چرا؟ چون به نظرم مادرش سبک زندگی که داره واقعا افسرده کنندست
و تغییرش نمیده
و چون زن خونه بوده هیچ مسئولیتی از بیرون به عهده اش نبوده نه در خانه پدری نه در خانه همسر
هیچ سررشته ای از کارهای بیرون و... نداره حتی یه نونوایی رفتن ساده!
بعد فکر کنید میم چقدر مسئولیت پذیر نسبت به مادرش که در حینی که زندگی شخصی خودشو داره یک کار اداری و بیزنس شخصی خودشو داره
یه مسئولیت ها و وظایفی هم در مورد من داره
اما اینا باعث نمیشه که مادرش رو تنها بذاره یعنی تامین میکنه از همه نظر
ولی نه به صورت بیمار گونه و افراطی وقتی برادر وخواهرش مسئولیت مادر رو نمیپذیرن ایا اون هم باید مسئولیت نپذیره گاهی همه ی این موارد
از روی اجبار حتی
و الان که میخواست بره سفر همش فکرش مشغول بود پس مادرم چی؟ اصلا خواهرم درست ازش مراقبت خواهد کرد؟
نمیتونم طولانی بمونم چون مادرم خونه خواهرم راحت نیست و...
بهش گفتم چندروزی به هیچی فکر نکن بی مسئولیت باش کلا یکم به خودت مرخصی بده و به خواهرتم فرصت بده
تا اندازه توانش از مادرش مراقبت کنه نمیخواد پوشکش کنه که
قرار فقط کنارش باشه
اما بازم خیالش راحت نبود میدونم
امروز منم رفتم کارای اداریم انجام دادم نزدیک بود یه کارمند رو جر بدم
بااینکه ادم مظلوم ارومیم تو جامعه
اما این یکی حقش بود
کارهامم انجام نشده و پروسه اش طولانی شد رفت برای هفته اینده
اونقدر گرم بود و اذیت شدم
گرمازده رسیدم خونه
جالبه رسیدم یه لیوان اب خوردم برقها رفت زیبانیست؟؟؟ساعت 12ونیم ظهر 48 درجه جنوب برقها رو میبرن
میخواستم برای توی راه میم کیک درست کنم براش
دیگه کیک زعفرونی درست کردم با کشمش و نارگیل خیلی چیز خفنی شد
بهش میگم منم ویزام اومده تا تو برسی من استوری گذاشتم بای ایران بچه دلشوره گرفته
بسکه همیشه میگه تو غیرمنتظره و غیرقابل پیش بینی هستی:))))))))
منم قصد دارم اگر کارها اجازه بده یکی دوروزی حداقل برم پیش مامان چون داره میره مشهد عین هرسال ویک ماه نیست