آن یکی خر داشت پالانش نبود...!

تو پای به راه در نه و هیچ مپرس خود راه بگویدت چون باید رفت.....

آن یکی خر داشت پالانش نبود...!

تو پای به راه در نه و هیچ مپرس خود راه بگویدت چون باید رفت.....

آن یکی خر داشت  پالانش نبود...!

موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!

محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
پیوندها
پنجشنبه, ۲ خرداد ۱۴۰۴، ۰۵:۲۳ ب.ظ

در عصری که همه موفق و خفنن بیا معمولی باشیم!

دیدین همه این روزها از موفقیتهاشون شوو درست میکنن؟

در اینستا اینجا همه جا!

نه کسی مسیری که اومده رو میگه! 

یعنی واقعیت مسیری که اومدن رو نمیگن! 

الان هر مصاحبه ای رو گوش میکنی میبینی 

طرف میاد میگه من ظرف میشستم کارگری میکردم ما خانواده فقیری بودیم ما گشنگی می کشیدیم!

واقعا خوب که چی؟ مگه کارگری بده؟ مگر کار کردن چیز دارکیه؟

چرا حقیقتا این موضوعات رو قسمت دارک زندگیشون مطرح میکنن؟ چرا از زد وبندهاشون نمیگن؟

چرا قصه همه این موفق های دورزاری از کارگری شروع میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

حالا از کارگری شروع نشه از نقش پدر ومادرهاشون جز بدیهاشون چیزی نمیگن اکثرا 

یا میگن خانواده حمایت گری نداشتیم یا میگن مخالف بودن! یا میگن اصلا معتاد بودن و کلا میبرنشون تو فاز معضل های اجتماعی

از سمت دیگه اونهایی که پدر و مادر بانفوذ خوب وبادرایت و پولدار و... داشتن هم اینارو منکر میشن 

که من از 14 سالگی خودم کار کردم مستقل بودم ازشون!

خلاصه داستان هر کسی رو میخونی این روزها خیلی باور نکن عزیزکم

بیا اصلا معمولی باشیم و پر از نقص دنیا به ادمهای معمولی پر نقص بی نقاب نیاز بیشتری داره!

دیروز داشتم با یکی از دوستام که نزدیک 50 سالش هست حرف میزدم که مشاور هست

بعد ایشون مهاجرت معکوس کردن خودش متولد تهران هست اما تصمیم گرفت دوسه سال پیش بره شمال زندگی کنه

بعد چندبار جابه جایی بالاخره یکجا ساکن شد 

و خانوادشم یکسالی هست برده پیش خودش

بعد دیروز داشتیم در این مورد صحبت میکردیم که شرایط زندگی اونجا الان چطوری رضایت داری یا نه

اولین و پررنگ ترین نکته ای که در مورد اون شهر کلاشمال گفت که اره ادمهایی دو رویی هستن به نظرم توی روت یه چیزی میگن

پشت سرت یه جور دیگه ان! با عرض پوزش از شمالی های عزیز! این عین جمله دوستم بود

خوب عزیز من شما که ایرانی هستی یعنی در تهران ادمها دو رو نیستن؟ این به نظرم یک ویژگی ایرانی هست

دو رویی تعارف! مگر اصل تعارف از همین دورویی نمیاد؟ چاکرتم مخلصم و نوکرتم و..مگه در اصل هستیم همه اینارو؟ 

خوب این یک مساله فرهنگی ربطی به شمالی وجنوبی بودن نداره!

 مثلا من خودم تا حالا نشنیدم از جنوبی ها بد بگن همه میگن خونگرمن خوبن و...

ولی خودم که جنوبیم بدی های فرهنگیمون میدونم و ناراضیم اصلا بیشتر اوقات خشم دارم بابت این فرهنگ حتی

خونگری ومهربونی الکی بعد وقتی تو نمیخوای دو رو باشی نمیخوای الکی خونگرم ومهربون باشی بهت انگ گوشه گیر

و نمیدونم مغرور و... میچسبونن 

بابا دلم نمیخواد با هر ادمی بجوشم این بده؟ دو رو نیستم اگر ویژگی هاش جز وِیژگی های مورد علاقم نباشه دلم نمیخواد باهاش بجوشم این بده؟

خلاصه یا دخالت بیش از حد تو خونواده و کلا فرهنگ جنوبی زیاده

همه میخوان به زور کمک هم کنن خوب شاید یکی کمک نخواد؟؟؟؟؟ باید اون ادم دقیقا چیکار کنه کمک و همراهی دلسوزی بیش از حد تورو نخواد؟

خلاصه که هر جایی بدی های خودشو داره 

مثلا میم ناراحت میشه خیلی جاها خودم کارمو انجام میدم ازش کمک نمیگیرم

یه جاهایی هم که اصرار میکنه میپذیرم به محضی که دیر انجامش بده اونقدر حرص میخورم 

خوب چون خودش وقت نداره سرش شلوغه اصلا ادم یواشتری نسبت به من 

ادم با حوصله وصبورتری گاهی برای انجام کارهاش من نه 

دلم میخواد همه کارهام زود انجام بشه اصلا همیشه عجله دارم 

دیروز یکی از این موارد بود دو سه روز رفته برا من کابل شارژر بگیره درصورتی که موقعیت انجام این کارو نداشت به عهده گرفت اینکارو!

شب اول که تولدش بود! شب بعد تولدش با خانوادش بود! شب بعدش هم تولدش با دوستاش!

دیشبم که عقد دوستش بود روزها هم اداره وشرکت 

بعد تو کی وقت میکنی بری بازار برای من اینو خرید کنی؟ اصلا یادشم نبود وگرنه اولویت میذاشت این کارو

دیشب وقتی از ارایشگاه برگشت من میخواستم برم خودم کابل بخرم 

گفت کجا؟ گفتم میرم فلان جا

پاشده موتور کارمندشو گرفته رفته برا من خرید کرده اومده که یعنی سریعتر انجام بشه کار 

منم نرفتم ازش بگیرم تا ادب بشه بهش میگم الان اولویت بااینه بری خونه دوش بگیری حاضر شی بری دوستات منتظرتن

تازه خانواده عروس هم اقوام درجه یک دومادشون بود و خواهرش اینام بودن تو مراسم!

به نظر خودش کار خوب ودرستی کرده و من باید راضی باشم که اولویت قرارم داده در صورتی که من کارم خودم انجام بدم راحتترم حقیقتا

میگه بیا بریم سفر

ولی من واقعا مشخص نیست بهم مرخصی بدن حقیقتا به سفر خیلی نیازمندم عین هوا ونفس!

امروزم فشار کاریم خیلی خیلی زیاد بوده تا اینجا 

و بیشتر میشه دارم بخشی از کارهای سه روز اینده رو انجام میدم 

و هماهنگی اون با چند نفر دیگه حقیقتا سخته اگر خودم بودم زودتر انجام میشد

 

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴/۰۳/۰۲
موجا ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی