چهارمین کیک!

دیشب میم 4امین کیک تولد امسال رو خرید

و این شد چهارتا تولد 

هنوز خودم برای خودم تولد نگرفتم

کادوی تولدم رو که گفتم خودم برای خودم گرفتم 

اما میخواستم یک جشن بگیرم برای دوستام که دعوتشون کنم کافه 

ولی اونقدر این چندروز درگیر پی ام اس بدی بودم

و موجای دنیای زیرین برگشته بود به دنیای بیرون

و همه رو زخمی و له کرد

که نگم

بیشتر از هرکسی میم رو زخمی کردم البته 

عروسی هم نرفتم 

با وجودی که رفتم لباس هم خریدم

این روزها احساس خشم زیادی رو با خودم حمل میکنم

خشمی که دوسالی بود ازش خبری نبود

ریشه ای براش پیدا نمیکنم و پیش خودم فکر میکنم باید جلسات تراپی برم بخاطرش

تازگی فیلدی بهم دادن در کمپانیمون که با روانشناس کمپانیمون همکاری و همفکری مستقیم دارم

خانم دلنشینی هست

و ساکن ترکیه است

بهم میگه تو این رشته تو خیلی اطلاعات داری و احساس میکنم یک روانشناسی دقیقا

تااینجا همکاری خوبی داشتیم 

مدیر مستقیمم از سفر کاری با مدیران کمپانی برگشت مالزی 

و اعلام حضور کرد و ازم یه گزارش کامل کار از عملکرد خودم بچهایی که مدیریتشون با منه

و حتی همکارام و مدیرام کرده!

و ویسش رو دیشب داشتم با میم گوش میکردم گفت عملا داره بهت میگه اگر گزارش همکارات رو ندی 

یه جورایی تو مقصری بابت کم کاری اونا!

من همیشه بابت این جور گزارشات عذاب وجدان میگیرم حس بدی پیدا میکنم کم کاری بقیه یا اشتباهاتشون رو بخوام بیان کنم

اومدم یه گزارش کامل از کار خودم تک تک به دادم بهش 

یک روز هم کم کاری کرده بودم اونم گفتم بهش با جزییات سر چه موردی کم کاری کردم!

چرایی براش وجود نداشت روز تعطیلم بود فراموش کردم از روز قبل اوکی کنم اون کارو به همین سادگی 

گفتم فراموش کردم و فرداش انجامش دادم!

پیش خودم فکر کردم اگر خودم گزارش کم کاری خودمو بدم خیلی بهتر هرچند فکر نکنم همکارا این موضوع رو بیان کنن!

بعدم یه خلاصه ای از همکارای دیگه ام دادم نه خیلی کامل 

امیدوارم بابتش بعدا غر نزنه به من!

 فکر میکنم سبک زندگیم نیاز به تغییر داره که پی ام اس های من ایقد اذیت کننده شده 

از نظر جسمی مساله ای ندارم 

باید بیشتر برم بیرون 

باید توی طول ماه بیشتر قرار بیرون بذارم 

تنهایی یا با دوستان مهم نیست منظورم برون ریزی افکار و احساساتمه

مریم دیروز تماس گرفت

و چیزی که حس ششم میگفت رو تایید کرد

گفت اون موردی که گفتم قبل عقدم که برای یکی از دوستانم فلان اتفاق افتاده چیکار کنه 

خودم بودم!

 میدونستم و بابت اینکه چقدر من بی رحمانه راهکار دادم ناراحت شدم اومدم اینجا هم نوشتم

به میم هم گفتم اون تایم حس میکنم مساله خود مریم بوده و من بی رحمانه بدون همدردی راهکار دادم

از مریم عذرخواهی کردم که اون شب بدون همدردی با بی رحمی هرچند لازم بود بهش راهکار دادم!

چقدر دنیای روابط و ادمها پیچیده است!

 

 

موجا ... ۰ خوشم اومد :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان