خوب مهمون های عزیزم هم اومدن ورفتن
و من کلی انرژی گرفتم بااینکه فشار کاری دیروز و کارای خونه و اشپزی
سخت شد ولی با برنامه ریزی که اول هفته انجام داده بودم
خداروشکر همه کارها انجام شد
یعنی از اول هفته خرد خرد کارها رو تیک زدم
از خرید گرفته تا تمیزکاری خونه
و دیروز همه چی آماده بود مثلا از شب قبل از کلاس رقص که برگشتم
مرغ تازه گرفتم و شکم پر کردم
مرغ شکم پر خیلی گزینه خوبیه برا مهمانی و وقت کمی میبره به نظرم
یعنی غذایی نیست بخوای همش بالا سرش باشی
وقتی از شب قبل اماده اش کنی تازه خوشمزه ترم میشه موادشکم پر هم من گردو و پیاز داغ فراوان و قیسی و کشمش سرخ شده و انار یا رب انار یا رب نارنج میذارم
من یک شب تاصبح توی اب نمک با لیمو تازه و حلقه ای پیاز و سرکه سفید میذارم بمونه
اینطوری مرغ هم ترد میشه هم بوش گرفته میشه بعدم صبح از توی این مواد درش میارم و خشک میکنم
با زعفرون و کره و پودرچیلی و روغن زیتون و پول بیبر و زردچوبه و کمی نمک ماساژش میدم میذارم بمونه و دوساعت قبل رسیدن مهمونا میذارم توی فر
کلا خونوادگی ماروی بوی غذا و بوی گوشت و مرغ بسیار حساسیم
اینو دیروز علی هم میگفت:))))
که شماها شامتون خیلی قوی من از دست فاطیما دارم دیونه میشم بخاطر این شامه قوی
همش لباسهای تمیز منو میشوره:))) میگه بو میده
لباس نو خریدم اوردم خونه میگه بو میده میشورش:))))
البته چون قول داده بودم یه غذا درست کنم! من فقط مرغ شکم پر درست کردم اما از بیرون هم کوبیده سفارش دادم:(
قول دادم اشپزی نکنم قول ندادم که غذا نخرم که:))))))))
سالاد و اینام که اماده کردنش با غذاساز بود خیلی تایمی نگرفت
حتی تونستم کیک هم درست کنم با برنامه ریزی:) چون نمیخواستم بعد مرغ کیک رو درست کنم معمولا بعد از گذاشتن
مرغ و ماهی در فر کیک نذارین یا شیرینی چون به نظر من بوی خوبی نمیگیره!
هرچندم فر تمیز باشه باز بو میده به نظر من البته همیشه کیک وشیرینی و دسر مهمان رو من قبل
از گذاشتن مواد گوشتی توی فر درست میکنم اینطوری خیالم راحتتره هم تازه بعدش که مواد گوشتی رو میذاری
بخاطر بوی وانیل و... فر کمتر بوی گوشت اینا میگیره
پت جدیدشون هم آورده بودن که 40 روزه بود خدا چقدر ناز بود
برا فاطیما نوبت ارایشگاه گرفته بودم فرستادم بره میکاپ
خودمو و علی هم نشستیم اونقدر تحلیل کردیم زندگیمون و خودمون رو که مغزمون داغ کرد:))
خیلی بچها دوست داشتن همراهشون برم
ولی نمیشد برم چون مسولیت جدیدم توی شرکت برام هنوزم استرس زاست
گفتم بذار یکم بگذره مسلط تر بشم
بعدش میام میمونم
علی میگفت اگر بخوای بیای بمونی واقعا یه اتاق خونه رو برات میز کار و... ردیف میکنم که بیای بمونی
چون بودنت کنارمون حس خوبی میده به من فاطیما
هم من خیالم راحت فاطیما یه هم زبون داره از تنهایی تو شهرمون درمیاد هم اینکه هدفمند تر میشه با دیدنت
گفتم میتونم بیام بمونم اما نه طولانی مدت من عادت به زندگی مستقلی وتنهایی خودم کردم
شاید اصلا بقیه فکر کنن این سبک زندگی بیمارگونه است چون درکی از ادمی که درونگراست یا مثلا براخودش مرزبندی داره
برا دوستیش چارچوب داره نباشن
ولی خوب این سبک زندگیم رو دوست دارم
و اینکه جایی که هستم الان رو هم دوست دارم شکر خدا
دیروز مدیرم لطف کرد کارای من رو شخصا خودش انجام داد چون درخواست مرخصی داشتم براامروز و فردا که دیگه لغوش کردم
واقعا دیدم این دوروز من بخوام برم خونه و.... نمیشه کارهام عقب میمونه ولی این حرکت مدیرم خیلی ارزشمند بود برام اونم بااون حجم از کار