تلاش برای درست کردن چیزی که خراب شده خودش یه اشتباهه
میم عدرخواهی منو نمیپذیره
پس خواهش میکنم هیچ راهکاری در این مورد ندید
راهکاری وجود نداره!
من همه ی راهها رو رفتم!
رفتم که مرز نابودی رسیدم
حتی الان که اسمش میاددستهای من می لرزه
اونقدر به من فشار عصبی وارد شد این یک ماه که به مرز نابودی رسیدم
همه چیز اون رابطه تموم شده
و من باید اینو بپذیرم تموم شده خودمم بخاطر اشتباه ببخشم
عذرخواستم اونم اگر خواست میبخشه اگر نه
فکر کنی عذابی که کشیدم خودش یه مجازات بوده و کافیه دیگه
امروز پریود شدم 10 روز زودتر از موعد یعنی چقدر بدن من تحت فشار و استرسه!
این چند روز ساقی و علی و ی و مریم خیلی کنارم بودن
علی که کل تعطیلاتش به من اختصاص داد همش تماس تلفنی گفتگو
ساقی درس و زندگیش ول کرد به من چسبید
دیروز اومد ظهر منو برد کافه
یکم حرف زدیم
پریشب منو برد بیمارستان
مریم هم امشب گفت شام درست میکنه بریم بیرون
لباسها یکیش به دستم رسید و اشتباه پست شده باید شنبه بفرستم که لباس خودمو پست کنن
لباس دومی هم تو راهه
خیلی مهم نیست چی بشن لباسها مهم اینه من برای مراسم اماده بشم فقط همین تا بگذره
ممنونم از دوستانی که کامنت گذاشتن نتونستم جواب بدم
ممنون کنارم هستید