آخرین تراپی 1402:)

خوب بالاخره به جبران سه شنبه که نتونستم برم جلسه تراپی

دیروز رفتم

بخاطر ورزش نکردن و باشگاه نرفتن خیلی کسل شدم احساس میکنم قشنگ سطح انرژیم نصف شده

میم هم پیگیره که کاش این دوروز رو میرفتی قشنگ معلوم کم شده انرژیت 

این روزها کارای شرکت زیاده

و کلا دیروز هم اون همکارم پیام داد که فلان وبهمان

گفتم ببخشیدا ولی کارتون خودتون انجام بدید من نمیخوام توی عید هم کار کنم!

و اون بخش خودتو انجام بده برام بفرست

منم سهم خودمو تا دوشنبه تموم میکنم:)))))

دیگه همکاری و مهربانی هم حدی داره!

جلسه تراپیم خیلی خوب و پربار بود 

هرسری میرم واقعا بهتر از جلسه قبل هست

البته این سری بخشی از تراپی رو به مساله میم اختصاص دادم 

چون خودش ازم خواسته بود اینو و ظهر هم تاکید کرد!

که حتما مطرح کنم موضوع رو!

و منم همینکارو کردم حالا جالبه نظر تراپیستم هم شبیه خودم بود

و دقیقا صحبتهایی که خودم بامیم کرده بودم رو تکرار کرد

از اونجا پیاده اومدم خونه تو راه باید خرید میکردم رفتم گل خریدم که گلهاش خوب نبود

و اقای گل فروش گفت گلها رو بذار حالا فردا بیا برا گل تازه منم قبول کردم دیدم واقعا تا سرسفره هفت سین

اینا تازه نمیمونه 

رنگ مو میخواستم و یه رژ گونه یه ضدافتاب  یه مداد ابرو

خداتومن شد

از اونجام تاکسی گرفتم برای خونه 

و شامم هم هول هولی درست کردم

اصلا رو مود اشپزی نیستم این دوهفته

هی غذااز بیرون میگیرم که اصلا خوب نیست این کارم 

نمیپسندم:(

الان چند روز صبحها میگرن دارم بخاطر کم خوابیم

امروزم گوشیم مشکل پیدا کرد دیگه عصری رفتم ببرم تعمیر

البته یه گوشی دیگه دارم سیم کارت اینارو منتقل کردم

و رفتم ببرم تعمیر میم همزمان با من رسید شرکت داشت درو باز میکرد

که همدیگه رو دیدیم دیگه رفتم یه سلامی دادم بهش

و یکم حرف زدیم 

منم زنگ زدم از اونجا به اژانس که دیر نشه

که ماشین نداشتن اسنپ هم که من استفاده نمیکنم تو این شهر امن نیست خیلی

دیگه میم زنگ زد به یه راننده اونم گفت ماشینم خرابه 

همون لحظه هم جلسه داشت دیگه گفت شماآروم اروم برو من سریع تموم میکنم میام دنبالت

منم قدم زنان رفتم تا یه ربع بعدش که اومددنبالم رفتم گفت گوشی رو برا فردا اماده میکنیم

دیگه کارم تموم شد رفتم داروخانه زینک بخرم که کارت بانکی مشکل داشت

اومدم ای تی ام هم باز خطا داد از موبایل بانکمم که نمیشد استفاده کنم رو اون یکی گوشی بود!

 دیگه هیچی تماس گرفت گفت اگر کارت تموم شده بیام دنبالت که اذیت نشی

منم دیگه قید قرص رو زدم اومدم هرچی میم گفت برگردیم با کارت من حساب کن قبول نکردم 

تو راه شیر موز خوردیم و یکم حرف زدیم امروز یکم اذیتش کردم 

چون واقعا سردرد بودم یه حرفی که نباید تو پیام بهش گفتم که خیلی اذیت کننده بود براش

خوب دختر خوب اخه این چه حرفیه میزنی ؟ اونم به کسی که ایقدی دوستت داره :(

اگر بگم شماها هم یه چیزی بهم میگید:((تازه الان یکم لباسهای شسته شده رو تونستم تابزنم و منتقل کنم به کشو و کمدها

دیروز هم تو راه وسایل شیرینی پزی عید رو خریدم ولی هنوز نمیدونم وقت میشه یانه؟

میخوام موچی هم درست کنم 

خرید هفت سین هم مونده فرداهم باید هم برم بانک هم برم برای گوشیم تا قبل ظهر

هم سرکارم:((((((((((

 

موجا ... ۰ خوشم اومد :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان