ولنتاینتون مبارک
البته من خانم قری نیستم
ولی هرروزی و حالی که ممکن به آدمها حس خوب بوده
مال هرکجای این دنیا باشه عزیز و محترم برای من
در این دهکده کوچیک جهانی دیگه این مال ما نیست اون مال ما نیست معنی نداره!!!
منکه فردا نیستم:((( پس ولنتاین درکارنیس
البته هنوز هم کادو مادو نگرفتم وقتشم ندارم
مراسم فرداشب بوده! من اشتباها فکر کردم 5شنبه شب هست!
نگو مراسم شب 5شنبه است:))))
امروز عروسک پیام داد عمه جان فرداشب که حتما میای؟
گفتم مگه پس فردا شب نیست:)) گفت عمه چه نشسته ای فرداشب هست
مراسم
دیگه هیچی من نه میتونم آرایشگاه برم نه کار خاصی بکنم!
نوبت برای رنگ مو که گیرم نیومد
با چندتا رنگ کار خوب که صحبت کردم همه وقتشون پر بود
و یکی از دوستام قرار شد پارتیم بشه تازه نوبت داد برا هفته اینده!
که بدردم نمیخوره هم به موهات آسیب میرسه بخوام الان برم برا عروسی هم برم!
هم هزینه ها خداتومن!
دیگه گفتم هیچی میذارم برای عروسی میرم دیگه!
به لطف مشکی های پرکلاغی عزیز دیگه موهای من به پایه مورد نظر نمیرسه بخوام
پلاتینه کنم
دلم میخواست امبره پلاتینه کنم ولی نمیشه و باید قیدش بزنم و رنگ دیگه این انتخاب کنم
ناخن و مژه هم میذارم برای عید یه تغییراتی داشته باشم
خودم برای اولین بار دوست دارم یه تغییراتی ایجاد کنم شاید یکم حال روحیم بهترشد
میخواستم خونه رو هم عوض کنم
ولی فعلا منصرف شدم
میم اونقدر شوکه بود از این تصمیمم یه لحظه احساس کردم الان قلبش میایسته!
امروز میگفت یه لحظه حس کردم واقعا قلبم ایستاد حس پوچی گرفتم
احساس کردم از دستت دادم
واقعا چرااینطوری تصمیم گرفتی بدونی که به من بگی
لحظه اخر به من میگی میخوام اینکارو بکنم!
میخواستم یه تغییراتی ایجاد کنم تو زندگیم
ولی خوب به قول میم درست میگه این حس و حالت درونی
باید اونجا رو درست کنی نه بیرون رو تغییر بدی
دیروز میم باقلوا گرفت برام تونستم بخورم و یکم اشتهام باز شده
پاشدم ماکارونی درست کردم بعد چندروز غذا پختم!
این یعنی یه روزنه نور کوچیک توی روزهای تاریک
و من دارم کم کم بهتر میشم
شامم تونستم بخورم واین خیلی خوبه ولی میدونستم بازوزن کم کردم!
دیشبم تونستم از ساعت یک ونیم تا 7 بخوابم اینم نکته مثبت دیگه ایه
صبح رفتم باشگاه وزن کردم متاسفانه شدم 67 با این سرعت وزن کم شدن
عضلات نازنینم به فا**ک و فنا رفته رسما
امروز یه دامن تنیسی پوشیده بودم همه تو باشگاه میگفتن چقدر خوب شدی
شاید بقیه ظرافت و عضلات خوش تراش و لاغری الانم رو دوست داشته باشن
و روزی نیست که بابتش از بقیه فیدبک نگیرم
خودم فکر میکنم هیچ وقت اینقدر خودمو لاغر ندیدم و از بابتش ناراحتم
توی کمتر ده روز نزدیک به 5 کیلو وزن از دست دادم با اضطراب
امروز صبحانه رو نصفش رو فقط تونستم بخورم!
توی تمرینم افت انرژی داشتم ولی تونستم ادامه اش بدم با همون وزنه های هفته پیش!
برای ناهار و میان وعده ها ولی خداروشکر تونستم غذام رو کامل بخورم
برای فردا شب فقط میتونم یه مژه بذارم و رنگ لاک هام رو عوض کنم:)))
ریمل باید بخرم لباس هم من شومیز وشلوارمیپوشم بقیه هم همین تصمیم رو دارن!
حالا مشکلم رفتن به بندر از اینجاست!
ببنیم اینو باید چطوری درست کنم!
میم میگه بمون 5شنبه من و دوستم و خانمش بیایم بندر هم فال هم تماشا
هم با ما برمیگردی!
حالا اومدنم سخت نیست زیاد رفتن برام سخت!
