عاقبت آرامش از اضطراب ها!
گفته بودم تو یه کلاف سردرگم گیر کردم دست و پا نمیزنم که بیشتر نشه این کلاف!
با ورژن جدیدی از خودم برای حل مشکلات و رودرو شدن باهاشون روبه رو هستم
ورژنی که خشم داره اما عاقل هم هست روش دردناکتری از قبله!و باید طاقت بیارم!
امروز با میم نرفتم بیرون چون دیشب خوب نخوابیدم تاساعت 4 بیدار و بدخواب بودم
بااین قیافه خسته نمیشد رفت بیرون اونم کاپلی میخواستم در ورژن بهتری باشم!
امروزم باید یه پروژه رو تموم میکردم!
هنوز کراتین رو دوروز شروع کردم ولی گویا با معده من سازگار نیست!
که در عوارضش هم ذکر شده!
تماما احساس گرسنگی دارم ولی از طرفی چیزی از گلوم پایین نمیره!
بخاطر اضطراب
سعی میکنم وی بخورم که میزان پروتیین مورد نیاز به بدنت برسه حداقل
از دیشب تاالان فقط 4 ساعت خوابیدم و این خیلی کم بوده
پروژه رو تموم کردم!
باید لباسها رو بشورم وبعد برم یکم قدم بزنم
شمع خریدم شبها قبل خواب شمع روشن میکنم و شمعها تموم شده بودن
خونه هم شرایطش اوکی هست
دیشبم که رفتم یه عالمه راه رفتم و قهوه خریدم
