یک کیلو ونیم اضافه کردم به لطف همین ده روز غیرسالم خوری!
چون ورزش نکردم نسوزوندمشون قطعا اکثر چربی تا عضله!
امروز برنامه جدید رو استارت زدم چیزی که باعث ناراحتیم هست
دوتا از حرکات مادر در واقعا در برنامه من رو اون باشگاه دستگاهش رو نداره!
امروز که از ثنا پرسیدم که اون روز که اومدم بازدید باشگاه دقت کردم ولی اون دوتا دستگاه رو ندیدم
من اشتباه میکنم؟
گفت نه این دو دستگاه رو نداره متاسفانه
هیچی دیگه مجبور اون باشگاه نرم فعلا!
چون دیشبم دکتر تاکید داشت این دو حرکت از نظر من مادر هستن در حرکاتی که توخواهی داشت
راستم میگه هم در برنامه اول هم دوم این حرکات رو گذاشته بود الانم که در برنامه سوم همچنان اون دوحرکت وجود داره!
امروز صبح به سختی بیدار شدم اونقدر خوابم میومد و کمبود خواب داشتم
به لطف میم که تماس گرفت بیدار شدم
حتی بعد خوردن صبحونه و حاضر شدن هم باز خوابم میومد و دوست داشتم نرم
میگم میشه من نرم ؟
میم میگه اره عزیزم امروز استراحت کن
یه نگاهی به اضافه وزن این دوهفته ام انداختم گفتم نه میرم
با لگ دی شروع کردم که بدنم بفهمه رییس کیه؟!
خیلی روز سختی بود اونقدر برنامه ام سنگین بود که نگم
دکتر خیلی مورد عنایت قرار دادم دیشبم بهش گفتم استاد من وسط تمرین توسل میکنم به شما
اونقدر خندید گفت من عادت دارم فحش خورم ملسه:))))
ساعت 12 اومدم خونه تازه از هرست یه ست کم کردم تا 12 طول کشید!
وقتی رسیدم دیگه نا نداشتم تا 2ونیم کارای شرکت جمع کردم
و میم هم امروز زودتر اومد بی هوش شدم به معنای واقعی
تا 4 خوابیدم همشم کابوس باشگاه رو دیدم و تو خوابم لگ دی بود
خوب شد ناهار داشتم
یه سری مکمل جدید دکتر نوشته باید تهیه کنم از پسرعموم
هوازیمم باید بیشتر کنم این مدت که این یک کیلو و نیم دو هفته ای از بین بره
خونه نیاز به تمیز کاری داره
کارهای خونه و کلی کار دیگه
امروز مربی پیام داد که دوتا از حرکاتم خیلی سنگین و مراقبت کنم
ناراحتم که نمیتونم فعلا برم اون باشگاه
خیلی برا من خوب بود خلوت بود واقعا
یه نفر تو این رشته بدنسازی که من میرم هدفم بود! یه جورایی الگو نه هدف بود برام
شاگرد دکتر بود!
ازش پرسیدم استاد فلانی از کی با شما کار میکردو ....
البته میدونستم 4 ماهه با استاد کار نمیکنه و اسم استاد از بیوش برداشته!
استاد بهم گفت دقیقا بدنش شبیه تو بود که با من شروع کرد
و... اگر صبوری کنی تغذیه رو رعایت کنی همینقدر حرفه ای میشی