کمی خودمراقبتی!

دیشب سعی کردم چندظرف سالاد اماده کنم

کمی سبزیجات شستم و خشک کردم برای چندروز

مقالات نازی رو هم خوندنش و ایراد گیریش رو تموم کردم

اون بخشهایی که خودم میتونستم رو براش انجام دادم

خونه رو جارو کشیدم ومرتب کردم

چون حس اینکه خونه شلوغ باشه نه شب خوب میخوابم نه صبح از دیدنش لذت میبرم!

ساعت 11 هم گرفتم خوابیدم سعی کردم تا بیدارم حوله گرم کنم رو بخاری و بذارم روی پاها و شکمم

خوب خوابیدم واما نزدیکای صبح باز کابوس دیدم

بیدارشدم باز خوابیدم تا 11صبح

قشنگ نزدیک 10 ساعت خوابیدم

بیدارشدم سعی کردم یه صبحانه مقوی بخورم از تخم مرغ های ارگانیکی که میم خریده بود برام

استفاده کردم

و نون سبوس محلی که از سوپری می خرم 

بعدش یه ظرف از خوراکی هایی که هوس داشتم

و سالم بود اماده کردم با یه کتاب و چایی کم رنگ 

که بتونم کمی حالمو بهتر کنم

برای ناهار هرچند دیربود قرمه سبزی بار گذاشتم

دیشب از اضافه خمیر پیتزا 

نون خرمایی درست کردم که خوشمزه بود

6 دونه کوچیک شد که از دیشب دارم میخورم:))))

امروزم کارزیادی توخونه نداشتم

و سعی کردم استراحت کنم کارای فردای شرکت رو انجام دادم

یه سری هم کار اضافه انجام دادم برای شرکت و سند کردم

نشستم یه فیلم ژاپنی دیدم که لذت بردم از دیدنش

هرچند من حوصله فیلم های کند رو ندارم و معمولا فیلم های آسیایی شرقی کند هستند!

اسمش  perfect days  بود 

یک فیلم کم دیالوگ و کم بازیگر محسوب میشه ولی فیلم زیبا و مفهومی بود

کل امروزم باز حوله داغ کردم ملافه های که شسته بودم رو داغ میکردم رو بخاری 

و استفاده میکردم که دردم کمتر شه

البته دردم خیلی کمه بیشتر حس گرما رو دوست داشتم

میم زنگ زد برات ناهار گرفتم 

ولی من اصلا حال نداشتم برم ازش بگیرم!

گفتم خودم غذا درست کردم و بذار برای فردا ناهارتون

هرچی اصرار کرد من قبول نکردم و گفتم واقعا حسش نیست پاشم بیام پایین پله ها

تا عصر همینطور چایی کمرنگ خوردم و خوراکی هایی که اماده کرده بودم

تا ناهارم اماده شد که خوشمزه شده بود

بخیر گذشت روز اول پریودی

بدون تلفات هرچند غروب دیگه زدم گوشی رو خاموش کردم بعد گفتگو با مامی و داداشی و آجی

میم کلی تماس گرفته بود ناراحت شده بود اما بازم درست و خوب و مهربون رفتار کرد

بهش نگفته بودم و خاموش کردم این حرکت بسیار ازارش میده!

الان در حالتیم که دلم میخواد جرش بدم:)))))

ولی خودمو کنترل میکنم اذیتش نکنم

خودم درون گرا هستم توی این تایم بدتر میشم 

فقط الان به اندازه ای حضور یه فرد رو نیاز دارم که حوله و ملافه گرم بهم بده همین

نه حرفی بزنه نه حضورش احساس کنم تو خونه!

قمقمه آب باشگاه و وسایلمم اماده کردم فردا برم باشگاه 

دکتر گفت تا وسط هفته درگیر مسابقات هستش

و برنامه ام رو اون موقع میفرسته وسط هفته!

از تغییراتمم خیلی تعریف کرد

خدابخیر کنه برنامه جدید رو:(((((

بااین حال اما به برنامه هام و آموزشهام تعهد داشتم و انجامشون دادم 

حتی بیشتر از اون چیزی که تعیین کرده بودم!

این ماه اگر بتونم و وقت کنم میخوام یکم رو سایت داداشی کار کنم و کمکش کنم 

اجی اخر ماه میره اصفهان ولی من نه!

هفته آینده شلوغم نوبت سونو دارم دوتا

هم باید ازمایشهای هورمونی رو تو پریودی هم تکرار کنم!

یکشنبه میذارم آزمایشات رو که سونوهم دارم باهم انجام شه 

آزمایشات قبلی کاملا اوکی بودن و سلامت کامل داشتم 

ببینیم این آزمایشات هورمونی جدید چی میشه نتیجه اش

 

 

 

 

موجا ... ۰ خوشم اومد :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان