البته اینکه یه شوخیه!
ولی جدا امروز خوب شانس آوردم!
گفتم از انجام کارهای اداری متنفرم؟!
هیچی بانک مورد نظر امکان افتتاح حساب آنلاین نداشت اون طرحی که من میخواستم برای شرکت
دیگه هیچی
امروز با کلی اعصاب خوردی با دل ناخوشی گفتم به درک پامیشم حضوری میرم
شعبه ای که نزدیک خونه ماست شعبه مرکزی هست
و خیلی شلوغه چاره ای نبود ولی
دیگه آژانس گرفتم و...
بعد رفتم بانک 115 نفر دقیقا جلو من بود:))))))
زیبانیست؟
منم که رو صندلی مکان های عمومی نمیشینم معمولا
همیشه هم استامپ خودکار و الکل باخودم میبرم قبلا از خودکار میبردم بدم میومداز خودکارهای دستمالی استفاده کنم:))))))
بعد چند مین یهو یکی اومد گفت کارتون چیه؟ از کت شلوار و ... مشخص بود کارمند همون بانک
گفتم افتتاح حساب باید انجام بدم و فعال کردن همه ی امکانات الکترونیکتون
هیچی دیگه رفت یه فرم آورد منو به یکی از همکاراش معرفی کرد آشناشونم و کارمو زودتر انجام بده
واقعا خیلی وقتها پیش اومده اداره که میرم معمولا کارم همین مدلی انجام میشه
میم همه همیشه میگه مهره مار داری:))
به این میگن شبکه سازی! نه پارتی بازی!
چون نه من آدمیم که با ناز کرشمه از کسی درخواست کنم نه مدلم اینطوری اصلا ناز کرشمه بلد باشم:)))))))
فرمها رو پر کردم و همینطوری یکی دیگه از همکارهاشونم برام خدمات الکترونیک رو فعال کرد و یا علی:))))))
تازه بهم پیشنهاد وام هم دادن:))))
میم میگه خدا شانس بده واقعا:))))
یکم برای خونه هم خرید کردم و برگشتم خونه
الان دیگه باید کارای شرکت رو تموم کنم
یکم بخوابم
دیشب خوب نخوابیدم از گردن درد
همچنان اون نقطه ملتهب و دردناکه
و روزهای سینه دردش بیشتر میشه
امیدوارم با این کتف و شانه دردناک بتونم امروز کارهام رو تموم کنم ویه دستی به خونه هم بکشم:(((((
