تپل پیام داد دفتر گرفته
براش خوشحالم و بهش تبریک گفتم
اصلا ازش ناراحت نیستم و خوشحالم همکاریمون قطع شد
چون میدونستم یه جایی بالاخره دوستیمون باز برقرار میشه
و همینطورم شد
از حال و روز و کار و... پرسید یکم باهم مشورت کردیم
و صلاح این شد من فعلا با وجود کمبود وقتم نرم سمت بیزنس خودم هم بخاطر قیمت دلار و نوسانهاش
منم پول دادم اجی روش وام بگیره
بعدم منم روی حساب اون وام بگیرم و....
اونقدر اقساط وامم سنگین بود که از فکرش بیرون نمیومدم
و اجی امروز زنگ زد از ماه دیگه من 30 درصد وامت رو برمیدارم
و خودم قسطش رو میدم که تو یکم بارت سبک شه
و نفسی بکشی چون وام قرض الحسنه بود زمان محدود اینطوری قسطش سنگین بود!
اینطوری من میتونم یه وام دیگه بگیرم با قسط سبکتر
تمرینات امروزم خیلی خوب بود و تواناییم هر جلسه خیلی بیشتر میشه
و زمان تمرینم کمتر
مثلا امروز 2ساعت ونیمه تموم شد تمرینم ولی دیگه اخراش نابود بودم!
میم عزیزم امروز مرخصی گرفت یکم استراحت کنه!
بعد نیمه روز یخچال فریزرشون خراب شد!!
اینم از استراحت اقای میم
دیشب اب تصفیه تموم شده بودم
میم گفت من میرم میارم گفتم نه میبینن محله خوشم نمیاد
زنگ زدم اژانس گفت هیچ کس نره بره کار خدماتی انجام بده
راننده خودمم که تماس گرفتم گفت دخترم عمل داره نیستم صبح زود میام
5ونیم اینا برات اب تصفیه میارم
یعنی یه جورایی اقای احمدی
پدر خوانده من در این شهره
عین خانواده اش کارای منو انجام میده
درسته من بهش پول میدم بابت لطف و خدماتش
اما اینکه اولویت قرار میده دلسوزه و به فکره
ساعت 6ونیم زنگ زدم
گفت دخترم همه اب تصفیه ها بسته است برات معدنی بگیرم بیارم؟
گفتم نه مرسی اندازه یه اب معدنی خونه هست
دیگه با همون ابه که بود چایی دم کردم
و سریع صبحانه خوردم رفتم باشگاه برای اب و مکمل هام که اب نیاز داره
از باشگاه اب معدنی خریدم
برگشتم به اقای احمدی زنگ زدم سریع رفت بشکه ها رو پر کرد و برگشت
و اورد گذاشت بالا و رفت دمش گرم
و منم به کارای شرکت رسیدم
و یه تماس مهم با یه شرکتی که نیمه وقت باهاشون کار میکنم گرفتم و
پیشنهادی داشتم
و قرار شد هیات مدیره برسی کنه به من جواب بدن
یه کار نیمه وقت دیگه دارم دلم میخواد اونو کلا حذفش کنم
یه مقداری انرژی منفی ولی خوب دوساله داریم باهم کار میکنیم
ولی کارفرما از اون ادمهای گنده .... و که روی هیچ حرفیش نمیمونه!
و منم خوب بلدم بزنم برجکش!
و سواری ندم
دلم میخواد بذارمش کنار که انرژی منفی حداقل باشه
در عوض همکاریم رو با اون شرکته بیشتر کنم
برای ناهار ماکارونی درست کردم نیم ساعته
و کارای شرکت رو تموم کردم تا سه
و خوابم برد تا 4 وربع
بعدش دیگه نشستم پای کارای شرکت باهمکارم حرف زدیم
جدیدا یادم میره کاری رو انجام میدم بفرستم یا در جریان بذارمش:)))
زیبا نیست؟
میگه ازبس کارت زیاده راستم میگه
نیاز به مرخصی دارم
این هفته شلوغم باید برم دنبال تعویض کنتور اب!
صاحبخونه اول قبول نمیکرد
گفتم منم هزینه هاش رو نمیپذیرم!!
خونه شماست کنتور هم به نام شماست!
میخوای از اجاره کم کنم برم دنبالش!
دیگه در نهایت پذیرفت
میم میگه عاشق این مدل حرف زدنتم در حین ادب و احترام
نمیذاری بهت ظلم کنن
گفته بودم دو تا خانم تو باشگاه از من خاستگاری کردن؟
به هر دو جواب منفی دادم
ولی نگم بهتون
مثلا من هالتر بر میدارم برم یه حرکتی بزنم سریع یکیشون میدوه کمک!!
یکیشون حوله ام رو پهن میکنه
اون یکی فلان میکنه
حالا خودم خواهرشوهرم میدونم خواهر شوهرها به این مهربونیم نیستن:)))))))))))))))))))
اولشه
امروز یکیشون از اون ور سالن بوس میفرسته میاد منو بغل میکنه
منم از اون دونت تاچ می ها هستم که نگو اصلا
خیلی خوشم نمیاد یکی تاچم کنه بغلم کنه وقتی ادم امنی نیست برام!
و برام غریبه اس این مدل ادمها
خلاصه گرفتاری شدیمها
امروز مربی میگفت چال دوم سرشانه هات هم در اومده بسلامتی:))))))))
امروز ماسل شوو دبی بود
و پسرعمو رفته بود هی استوری میذاشت البته دکتر هم رفته تیمش رو برده برای مسابقه و امروز دوتا طلا گرفتن!
چقدر دلم میخواست منم بتونم سال دیگه برم:))))))
من پاشم برم پیاده روی و خرید خونه
