گفته بودم که من تقریبا تعطیلاتی ندارم!
دیشب خیلی زود خوابم گرفت و منتظر تموم شدن مهمونی خونواده میم هم نشدم
تااین حد خسته بودم و نیاز به خواب داشتم
میم متعجب بود من واقعا میخوام بخوابم یا قهرم:))))
بهش اطمینان دادم واقعا خوابم میاد!
گرفتم خوابیدم تا 7 بعدش باز خوابم برد تا 9
دیشب که اشپزخونه رو دستمال کشیده بودمو جارو و تی هم کشیده بودم خیالم راحت بود
دیروز یه سیروپ درست کردم با اب سیب خیلی خوشمزه بود
فرنچ تست درست کردم سیروپ سیب میل کردم که خیلی خوشمان امد
بعدش لباسها رو شستم نیمی از زمستونه ها رو دیروز شسته بودم
لباسهای باشگاهی که این هفته پوشیدم و کلا لباسهای بیرونی و توخونه این هفته رو شستم
و بعدش افتادم به جون تمیز کردن کمد اتاق خواب وبرداشتن بخشی از لباسها تابستونی
از اونجایی که من یه کوه لباس دارم
و هرسری رد میکنه میره باز هست
تا ساعت 2 طول کشید کارای اتاق
میخواستمم بخوابم ظهر نشد
و دیگه اتاق رو هم جارو وتمیز کاری کردم بعدش دیگه نشستم پای ادامه فیلمی که دیشب
شروعش کردم بودای کوچک
اونقدر باب میل من و سلیقه ام بود این فیلم بخصوص وقتی کتاب سیزارتاروهم خونده باشی
خیلی دلنشین و حال خوب کن بود
البته چون 2ساعت و نیم تقریبا من ذره ذره دیدمش امروز
تا تموم شد الان
حمام رو هم با اسکاچ سابیدم میم میگه حمام رو دیگه چرا اخه:)))))
میگم باید درو دیوارش برق بزنه:)
حس خوبی داشتم از تمیز کاری های امروز
قشنگ احساس کردم ذهنم اروم شد
همبرگر درست کردم بعدش
و البته از دیروز لابه لای کارام کارای شرکت رو هم انجام دادم
ولی امروز
مربی هم پیام داده خانم موجا فردا زود بیا رو چمن گرم کن که برسی به تمرینت روز شلوغی
اصن من میمونم تو وجودش ساپورتیو بعضی ادمها
که تو نیازی به کمک و حمایتشونم نداری
ولی اونقدر مهربون و پرمهرن که یه جورایی مهرشون گسترش میدن
مربی قبلی یادتونه؟
من این همه حمایت میکردم ازش
حتی از نظر مالی
بعد چی شد؟
من سانس عوض کردم شمارم حذف کرده بود!
تااین حد
بعد چندوقت پیش پیام دادم حالش بپرسم به رسم ادب
هم لباسم پیشش بود برای ساخت کلیپ
بگم بیاره یساله این لباسم پیششه
و الان دوسه تومنی هست قیمتش خیلی دوستش دارم
برگشت گفت شما؟ بعد که معرفی میکنم
میگه وای لباس پاره شد انداختم!
یعنی موندم چطور ممکن یه ادم تا این حد بی چشم و رو باشه
یا اینکه ادم داغانی باشه
دیگه اصلا سکوت کردم گفت برات بخرم
هیچی نگفتم
اولا که پول خریدش رو نداره دوما که عمرا بخره یا اینکه لباسم رو پس بده!
البته من تو این مقطع و سن از زندگیم خیلی زود میگذرم از این مسائل
امروز به میم میگفتم یه نشونه هایی گاهی در خودم میبینم خندم میگیره
و با من قبلی خودم مقایسه میکنم به خودم میگم داری پیر میشی؟ این بالغ شدنه؟
یا پختگی؟
نه اگر این مربی قدیمیم منو تحویل بگیره خوشحالم میشم نه از رفتار الانش ناراحت
به هرحال ادمی که نخواد بزرگ بشه نخواد بفهمه نمیفهمه
وقتی بهترین شاگرد میذاره میره
بعدش باقی شاگردات
ببین چه کردی که همه دارن میرن
یه ذره یه ذره بین رو خودت بگیر
یه وقتایی وقتی همه چی خراب میشه
یا مثلا چندتا ادم همزمان با من مشکل پیدا میکنن
سریعا به خودم رجوع میکنم ببینم مساله منم یا بقیه؟
به هر حال که من مربیم دکتر هست و برای من فرقی نداره کدوم باشگاه برم کی مربیم باشه
ولی مهم هم هست یکی باشه کنارم که درست منو راهنمایی کنه
از مربی باشگاه تشکر کردم بابت پیامش و اینکه به فکرمه
گفت چون هم دوستت دارم بخاطر نوع ادب و کلا شخصیتت
هم اینکه دوست دارم خوب تمرین کنی و خروجی که به دکتر نشون میدی عالی باشه یه جورایی
تو موفق بشی انگار من موفق شدم
خدا ادمهایی که حس خوب میدن به بقیه
و همینطور رحم و مروت دارن به بقیه هم نوعاشون زیاد کنه
هیچ چیزی مثل شقفت و مهربونی داشتن به ادمها و موجودات دیگه
نمیتونه مارو نجات بده!
خوب من برم کارای فردای شرکت رو تموم کنم وبخوابم که باید صبح زود برم باشگاه