تصمیم گیری انجام شد!

آدم بعضی اوقات نمیتونه تشخیص بده این چیزی که در وجودش میگه نه

منطقش هست یا ترسش؟

اونی که میگه این کارو نکن عدم ریسک پذیریش هست که نمیخواد محدوده امنش بیرون بره

یا منطقش که میدونه اون کار خطر داره؟ 

دیشب نشستم حسابی فکر کردم 

چندبار دیگه هم مدیر اون مجموعه تماس گرفت

یعنی این چندروز اونقدر تماس و پیام میداد که میشه گفت کل 24 ساعت این اقا بود با من!

یعنی به میم میگم اگر نیم ساعت جوابش نمیدادم طلبکار میشد

تو که پارتنر منی تاحالا نگفتی این چندساعت کجا بودی جواب منو ندادی:)))

دوروز دیگه میگه لوکیشن بده من باور نمیکنم اونجایی:)))))

خلاصه اونقدر المان هایی از مشکلات مدیریتی و ناپختگی در این ادم و عقده بسیار بود که 

من هی میخواستم تفکیک کنم حرفه ای نگاه کنم به قضیه نمیشد!

دیشب با داداشی صحبت کردم داداشی هم مشاوره اش اینطوری بود 

این ادم نشون میده تایم واسش مهمه تایم در دسترس بودن تو براش مهمه

میخوای اینو چطوری جمعش کنی؟

تو از ارتباط زیادی و بیهوده با همکار کلا بیزاری

جز در مورد کار حاضر به گفتگوهای طولانی نیستی

وقتی به تو اختیار میدن تو توی کارت خیلی موفقی 

و تحت نظارت بودن راندمان تورو گاهی میاره زیر صفر

با شناختی که ازت دارم و از این ادم داری شناخت پیدا میکنی

قید درامد خوب و همینطور رزومه خوب رو بزن عزیزم و بگو نه!

تازه به این کارت که اینقدر دوسش داری و ارامش داری باهاش و پویاو مفید ورو به جلویی هم 

لطمه وارد میشه اگر این کارو هم فدای اون کار کردی در نهایت سر چندماه هیچی به هیچی شد چی؟

دیدم صحبتهاش درسته 

من منطقم بود که میگفت نه دقیقا بخاطر همین ها

و فکر میکردم و ترس و اضطرابم میگه نه!

خلاصه گفتم داداش برای مطمئن شدن 

یکی دوروزی تستی کار میکنم باهاشون ببینم چطوری

میم هم دقیقا همین صحبت های داداش رو تکرار میکرد 

بهشون اوکی دادم از همون دیروز عصر کاروشروع کردم تا ساعت 11 هم صحبت کردیم ودرمورد خروجی کارای اولیه من

و اوکی بود

و من عضو گروه همکارانشون شدم و...

صبح هم ساعت 7 و20 رفتم باشگاه 

که زودتر به کارام برسم ساعت 10 خونه بودم

وپای سیستم و تا ساعت 2 همینطور کارهای اونها رو هندل کردم

البته دیشب من از ساعت 11 تا 2 کارای این شرکت رو اوکی کردم و رو تایمر گذاشتم برای ایمیل و ارسال

خلاصه همه چی رو داشتم خوب هندل میکردم وبا پارازیت های منفی اقای مدیر هم کنار میومدم

البته بگم درصدش کم شده بود خیلی زیاد 

و چون من دیروز گفته بودم گفتگوهای الکی انرژی بر رو تاب نمیارم

هی پیام هی چت 

بعدم عین مازوخیست ها برگشته میگه من هرچی تماس میگیرم در دسترس نیستی

مرتیکه من دارم باهات چت میکنم 

بعد چرا باید گوشیم در دسترس نباشه؟

میخواستم اسکرین بدم از صفحه گوشی و انتن گوشی

گفتم نه چرا من باید خودمو به این ادم بیمار ثابت کنم؟

بی خیال میگم نه 

سر یه کاری که من یکساعته کامل و پرفکت انجامش دادم سه ساعت چت کرد زنگ زد

الکی الکی تایم منو گرفت

ساعت 2 طی یک پیام محترمامه 

گفتم اقای فلانی من نمیتونم با اخلاقیات و رفتارهای غیرحرفه ای شما کنار بیام تمرکز من 

رو بهم می ریزید چرا باید بابت یک کار یکساعته 3 ساعت غیر مفید چت و گفتگو کنیم؟

ومن حقیقا تمایلی به همکاری با شما ندارم و همین نصف روز تست هم کفایت میکنه برای من

که بفهمم من شما فرد مناسبی برای همکاری نیستی و من هم فرد مناسبی برای سیستم(تخم مرغی تخیلی شما) نیستم:))))))

اصلا انتظار نداشت من بهش بگم ادامه نمیدم:)))

دیروز هم هی تاکید من روت حساب کردم

گفتم لطفا روی من حساب باز نکنید اگر همکاریمون یک هفته طول کشید و من اوکی دادم و شماهم رضایت داشتین

بعد حرف از حساب کردن و اعتماد بزنید!

و در نهایت گفتم امیدوارم که فرد مناسبی رو پیدا کنید وبای بای

اینو تو پی وی براش فرستادم

و توی گروه هم بابت این همکاری و اشنایی نصف روزه احساس خوشبختی کردم و خداحافظی و گفتم دلایلم برای قطع همکاری به این زودی

شخصی هست و بهتر هست که ادامه ندم همکاری رو!

امروز صبح مربیم دوبار منو کشید کنار 

موجا چته؟چرا حرف نمیزنی؟

درگیر چه مشکلی شدی دختر؟

فکرت مشغول و اخمی 

و تو فکری کم خوابی داری 

گفتم درگیر مساله کاری هستم وواقعا مشکلی ندارم 

دیدم این ادم چقدر انرژِی منفی بود سه روز بودنش تو زندگیم چقدر بهم استرس وارد کرد و این ادم هزاران دلار هم به من میداد

ارزشی نداشت 

یعنی ظهر که گفتم نه 

اونقدر ارامش پیدا کردم 

کیف کردم 

مرسی از انرژی های مثبتتون

در ضمن این همکاری نصف روزه باعث ایجاد یه ایده شد

که چرا اونو روی کار فعلیم پیاده نکنم؟

و چرا با تیم خوب خودمون این کارو پیش نبریم؟

میخوام با مدیرم صحبت کنم هم در مورد این ایده هم افزایش حقوق

وهم کار خودمو پیش ببرم فعلا

 

موجا ... ۲ خوشم اومد :)
ناشناس

آفرین موجا

چقد خوب خودتو میشناسی 

آفرین 

مرسی عزیزم

ولی هنوز در مسیر خودشناسیم نمیتونم بگم کامل میشناسم خودمو تازنده ایم این مسیر ادامه داره عزیزم

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان