سلام از یک موجای خیلی خسته را پذیرا باشید:(
هم خسته ام هم کمبود خواب دارم!
این هفته عین برق وباد گذشت
نفهمیدم کی دوشنبه رسید
کارهام زیاد
منم ورزشم سنگین اون تایم باشگاه رو باید جبران کنم توی کارم
مطالعه و مشاوره کار جدید و فعالیت جدیدمون هم هست
اون شروع بشه من دیگه هیچی نابودم:)))))
از ورزشم بگم که عالی و همه چی خوب پیش میره
از تغییراتم بگم در بی نهایت ترین حالت دوست داشتنی زندگیمم نسبت به بدنم
و دوسش دارم تغییراتم رو
بقول میم میگه همین حس رضایت خودت از بدنت بهترین چیزه
اینکه توی باشگاه معروف شدم به یه آدم سختکوش و با اراده
برام جالبه
میم هم خوبه خداروشکر فقط اونم مثل من شلوغه یکم
ولی هوای همدیگه رو داریم
دیروز هم اجی اومد نوبت طراح داشتیم
که نظر خودم واقعا بهتر از طراحه بود:)))
3 ساعت وقت مارو گرفتن بیزنیس این سنگ فروشی
خانوادگی هست و 4 تا داداش هستن با پدرشون
و خیلی رابطه کاری قشنگ داشتن
و هم اینکه باباشون از محدود مردهای مسنی بود که من خیییییییییلی دوس دارم
و از مصاحبتشون لذت میبرم
البته اینو بگم من کلا از مردها و زن های پیر خوشم میاد و علاقه ام هست پای صحبتشون بشینم
ولی این آدم از اون مدل ها بود که همچنان ذهن و دلش رو جوان نگه داشته بود هم استایل پوشش رو خیلی دوست داشتم و
و کلی در مورد
گذشته اش و اینکه دبیر بوده صحبت کرد
کلی هم تخفیف گرفتیم ازشون
و در نهایت هم گیر داده بود به من که این دخترگلم چیکارست و مجرد یا متاهل
البته من سکوت بودم بیشتر و دوست داشتم شنونده باشم
اجی خیلی باهاشون صحبت میکرد
من هم خسته بودم و هم لذت میبرم اون مهندس بزرگ صحبت کنه
دیروز قرار بود من و میم باهم ناهار بخوریم
که من یادم نبود اجی میاد!
دیگه خودم غذا درست کردم
و حشو میگو درست کردم و گفتم به میم ناهار من واست میارم
دیگه ناهار نگیر
خیلی دیروز خسته شدم چون فرصت خواب و استراحت هم بعد کارای شرکت نداشتم
چون باید میرفتیم سنگ فروشی
و بعدش هم سه ساعت اونجا بودیم
و تا سرمیدون هم پیاده اومدیم که من خرید کنم
و باز یه عالمه رطب خریدم فریز کردم
اجی قرار بود ساعت 9 با داداش بره
و اومدیم خونه دیگه شام درست کردم
و دیگه لوو باتری شدم واقعا دیگه نا نداشتم
تا اجی رفت من واقعا به زور مونده بودم کنارش
و بعدش دوش گرفتم نیم تنه هایی که میم خریده بود رسیده بود
و خیلی دوستشون داشتم
کاش دامنم هم زود برسه
کارای شرکت رو دراز کش پیش بردم تا موقع خوابم
امروزم زودتر از همیشه رفتم باشگاه که به برنامه ام برسم و لگ دی داشتم
و عصرم باید برم برای ترمیم فیلرم
و یه سری کار دیگه.
من برم کارای شرکت رو تا سه تموم کنم یه چرت بزنم و دوش بگیرم و برم کلینیک