امروز حدودا یکساعت زودتر از دیروز بیدار شدم
میخواستم زودتر برم باشگاه
تا ساعت 11ونیم کارای شرکت رو تموم کردم
کارای صبح رو هم پیش بردم و تایمر گذاشتم براشون که سرساعتی که باشگاهم
سند بشه برای مدیر
کارایی که باید برای همکارم انجام میدادم همینطور انجام شد
میم هم داغون و داغونتر شد دیروز
در نهایت رفت دکتر امپول حساسیت زد
نمیتونست حرف بزنه که هر چند ثانیه عطسه میکرد و سروروش ورم کرده بود
غذای ناهار رو هم مقدماتش رو دیشب اماده کردم
6 تا تخم مرغ ابپز کردم برای بعد باشگاهم و گذاشتم یخچال
عصرم رفتم تره باری خریدم و شستم و خشک کردم و بسته بندی کردم
برای دوسه روز
سالاد وسبزیجات تازه شسته تو یخچال باشه
بی صبرنامه منتظر بودم استاد امروز برنامه جدید تمرینیم رو بفرسته
ولی نفرستاد:((((
بهش پیام دادم اخر شب یادآوریش کردم
و صبح هم که زودتر بیدارشدم
یکم کارای شرکت رو انجام دادم و بهشون تایمر دادم برای سایت
و نیم ساعتی زودتر رفتم باشگاه میم هم نه صبح بخیر فرستاد نه جواب صبح بخیر منو داد میدونستم
حالا داغونه و خوابه هنوز و احتمالا نتونه بره سرکار:(
تمرین خوبی داشتم حین تمرین هم استاد بالاخره برنامه ام رو فرستاد دیگه از فردا برنامه جدید شروع میشه
برنامه تغذیه م اونقدر زیاد و پیچیده است که من از ساعت 5 باید هی بیدار شم مرغ و تخم مرغ بخورم تا 12 شب:((((((((((((
هر دوساعت یه وعده غذا باید بخورم
باید شبها غذام رو اماده کنم
از طرفی برنامه تمرینیم به معنای واقعی دهنم رو صاف میکنه و روزی چندساعت وقت میگیره نمیدونم بااین تایم باشگاه من وقت میکنم برنامه ام رو تموم کنم؟
باید خیلی خیلی زودتر بیدار شم برم باشگاه
و اگر نتونم این باشگاه برم باشگاهم رو عوض کنم و برم یه باشگاه دیگه کوچه پشتیمون
اون دیگه از صبح تا ظهر سانس خانمهاست.
امیدوارم بتونم توی تایم باشگاه تموم کنم برنامه ام رو:(((((
الان حس میکنم دارم وارد یه فاز دیگه ای از زندگی و کارم میشم
و بااین برنامه استاد تغذیه ام اشپزی هام زیادتر میشه چون وقت ندارم و معمولا دو روزی یکبار اشپزی میکنم
باید روزی یکبارهمه ی وعده هارو آماده کنم
اقای میم هم باشگاه بودم زنگ زد تازه بیدار شده بود و گفت امپوله کلا خوابش کرده خواب مونده
ولی حالش اوکی تر بود خداروشکر
این امپول حساسیت رو من سالی یکی دوبار میزنم خیلی خوبه
فقط تا 24ساعت الی 48 ساعت گیج میشی:)
مربیم هم زنگ زد گفت که چرا یادی از من نمیکنی و...
ولی بیشتر میخواست خبر بگیره که صبح میرم باشگاه چه میگذره و...
اتفاقا امروز یکی از بچها اومد پیشم قبلا تو کلاس زبانمون بود و همکار داداشم
دوستمه
گفت چندروز عصر میرم میبینم نیستی و ... نگرانت شدم
و ...
گفتم اره دیگه صبحها میام راحتترم
و ساعت کاریم وبرنامه ام یکم تغییر کرده
گفت ولی من هم از حواشی تایم عصر خسته شدم و....
پشیمونم عصر رفتم و.....
دیدم اااا هر کی ادم حسابی داره از تایم و حواشی اون سانس خسته میشه
و تقصیر مربیم و مدیریت ضعیفشه
که حواشی به اینجا رسیده
دیگه هرچی هم مربیم که زنگ سوال اینا پرسید من
واقعیت رو گفتم که راحتم و اوکین سانسشون و مدیریت مربی صبح خیلی خوبه و همه چی اوکیه
هوام رو هم داره نگرانم نباش
رفته بود از مربی صبح پرسیده بود من میرم اونجا یا نه!
مربی صبح فردا تولدشه بچها براش برنامه ریخته بودن
ولی من نموندم باید برمیگشتم پای سیستم و کارم
اونقدر تیکه تیکه نوشتم پستو نمیدونم چی گفتم چی نگفتم
فقط باید برم امروز کلی کار دارم
حالا اگر چیز خاصی بود عصر یه اپدیت میزنم این پست رو
----------
پی نوشت:)
امروز احساس میکنم کار کمتری انجام دادم
چون 45دقیقه خوابیدم
گپ بین ساعت 2 تا 3ونیم رو باید پر کنم
چون بین این ساعت ها دارم یه کاری از شرکت رو انجام میدم که اقای میم توی این تایم زیاد زنگ میزنه
یکمم گاهی معذب میشه فکر میکنه نکنه من خواب باشم
که نیستم اصلا
حالا یا باید قبلش بخوابم یا بعدش
قرار امشب با دکتر تصویری حرف بزنیم برنامه ام رو برام توضیح بده
امیدوارم وقتش خالی باشه
چون ظهر تماس گرفت من کار داشتم نشد حرف بزنیم گفتم شب
رفتم خرید برای خونه خودم و هم یکم اجی خرید داشت
الحمدالله میم هم با اون امپول تجویزی دوستم حساسیتش خوب شد
یه سر هم بهش زدم شرکت خوب بود یکم باهم اجیل خوردیم
و صحبت کردیم
منم 20 مین نشستم
و پاشدم به خریدام و کارام برسم
خریدای رژیمم رو انجام دادم خیلی چیز خاصی نبود
خریدم رو محدود میکنه این رژیم یعنی مواد غذایی دیگه رو نیاز نیست بخرم
و تمرکز میره روی چهارپنج قلم
4 تا شونه تخم مرغ خریدم برای چند روز
و بادام درختی
و عدس و لوبیا
شکلات تلخ 90درصد
وسیب زمینی:(
دیروز سیب زمینی نخریدم چون دستم پر بود تره باری ها سنگین بود
گفتم بذارم امروز سیب زمینی بخرم
روزی چهارتا شش تا سیب زمینی تو برنامه غذاییم هست
فیله مرغ هم نیاز هست دوباره بخرم
باید برنامه غذایی استاد رو یه سری توش خلاقیت به خرج بدم که تکراری نشه!
میم برنامه غذاییم رو دید میگه من که دوام نمیارم
تو شاید دوام بیاری:))))))))
راست میگه وقتی نخوای مکمل بخوری همه پولت میره برا غذا
تازه شونه تخم مرغ شده 120 به بالا
قبلا 88 میخریدیم
حالا بااین تفاسیر چندمیلیون درماه فقط مصرف تخی میشه:((((
و برای فردام 15 سفیده تخم مرغ با یه دونه موز میکس کردم پختم
عدسی پختم عصری و خوراک لوبیا
من 24 ساعت حبوبات رو خیس میکنم با نمک دریا البته
ولی عدس رو دوسه ساعت خیس کنی کافیه
من نمیتونم سفیده رو با نمک یا خالی بخورم از مزه اش خوشم نمیاد
ولی با موز یا سیب و شکلات تلخ میتونم بخورمش
حالا سیستم زندگی و ورزشم که این هفته عوض شده هنوز بهش عادت نکردم
زوده هنوز دوروزه
ولی امیدوارم خیلی سریع سیستم مغزیم به این روزش عادت کنه
یکم بهم اضطراب میده!
چون تایم کاریم باشگاهم و نگران کارم
بااینکه بجاش شب کار میکنم و همه چی رو کامل ساپورت میکنم
ولی اون بخش کمال گرای مغزم راضی نیست
از طرفی انجام همزمان دوکار باهم خودش استرس زاست!