دیروز که واقعا روز شلوغی بود

همونطوری که گفتم این هفته بسیار هفته شلوغی در پیش دارم 

بخاطر اینکه امروز عصر هم تقریبا نیستم

و باید جبران کارهام رو انجام بدم

خیلی دیروزفعالیت داشتم

میم که کیک کرامبل سیب رو خورد زنگ زد 

میگه اونقدر این کیک عالی بوده که همه ی مشامم پر از دارچین شده 

و دارم کیف میکنم واقعا تو داری اومدن پاییز رو خوشایند میکنی

بیا شرکت رو ببندم جاش شیرینی فروشی مورد علاقه ات رو باز کن:)))))

تا ساعت 12 همچنان پشت سیستم بودم و کارام رو پیش بردم

بعدش دیگه استراحت کردم تا میم تماس شبخیر رو بگیره

دیشب بد خواب شدم تا ساعت 3

شاید یکمی استرس امروزرو داشتم 

و هم اینکه باشگاه نرفتم بدن من عادت به فعالیت ورزشی سنگین داره

خواب های خوبی هم ندیدم

صبح از ساعت 9 همینطوری کار کردم و کارارو پیش بردم یکشنبه ها برامون خیلی شلوغه 

همه واحدهای شرکت شلوغن 

امروز قرار بود با مدیرم یه ویدیو بریم برای معرفی من

ولی من عذرخواهی کردم 

گفتم امروز شلوغم 

گفت اوکیه میذاریم برای 4شنبه که تعطیلیم

ناهارم چشم بلبلی پلو درست کردم با مرغ و خلال هویج

میم میخواد یه سفر بره به اصرار من 

بعد میگه بیا تو اون تایم تو هم برو اصفهان

که من معذب نباشم

گفتم نه میخوام خونه بمونم تو بری سفر عین سری قبلی دهنت رو صاف کنم عزیزم:))))))))

ما نمیتونیم سفر بریم نظر میم اینه بدون اطلاع خونواده ها باهم سفر رفتن درست نیست

بیشتر فکر میکنم بحث نگرانیش از مسئولیت پذیریش هست 

اونقدر احساس مسئولیت میکنه و میترسه برای من اتفاقی بیفته و شرمنده خونوادم بشه

درستم میگه هرچند ما ادمهای بالغی هستیم ولی اینجا ایران است!

امروز شونصد بار زنگ زده قهوه ات رو خوردی چایی نوشیدی 

ببین دیگه قهوه نباید بخوری ها 

دفعه اخری گفتم یبار دیگه باک توصیه های پدرانه است برای امروز تموم شد:)

لطفا فقط پارتنرم باش

از الان که میدونم امروز نمیتونم پای گاز بایستم تو فکرم شیرینی نارگیلی درست کنم!:(((

برای امروز نیاز به انرژی مثبت زیادی دارم لطفا انرژی دعا و آرزوهای خوب بکنید برام:))))))))