البته هوا توپ نیست و یه شرجی پلشتیه!
حالمم توپ نیست ولی خوبم:))))
دیروز که باشگاه نرفتم و پای سیستم بودم
خونه رو مرتب کردم بعدش و شام گرم کردم
و یه دوش اساسی گرفتم
و بعد 90 وبوقی من عود روشن کردم
ایقدی این عود دوست داشتم و ازش کم بود اینجا که مجبور میشدم کم کم استفادش کنم
دلم یه تغییراتی میخواد
باید بشینم فکر کنم چه تغییراتی میتونم بدم تااخر شهریور
فعلا که تغییراتی که پول میخواد رو ندارم:))))))
همزن رو سفارش دادم
این سری همزن کاسه دار خریدم که کارم راحتتر بشه من زیاد در طول هفته شیرینی درست میکنم
اینطوری دستم درد نمیگیره
انتخابم برای مخلوط کن ولی ایرانی هست
میخوام پارس خزربخرم
چون ازش انتظارات عجیب غریب و خاص ندارم
یه میکس شیر و موز میخوام باهاش درست کنم دیگه
یا نهایتا شیک و اینا دیگه
بچم از همبرگرها اونقدر خوشش اومده که میگه کی وقت داری بیام کمکت باهم همبرگر درست کنیم:)
اونقدر ذائقه میم خاص و کلا بدغذا و کم غذاست که وقتی از یه چیزی خوشش میاد باید خداروشکر کنی
امروزم میخواد ناهار سوسیس درست کنه ببینه سوسیسهام چطوریه
ولی اینطوریم نیست یه چیزی رو دوست نداشته بگه خوب نیست! میگه ذائقه من نیست!
یه عادت قشنگی میم داره وقتی برای یه چیزی نظرش رو میخوای
نظرشو میگه و تهش تصمیم گیری رو میسپاره به خودت مثل اگر رنگ و مدل لباس باشه
میگه این نظر منه عزیزم در نهایت تو میخوای بپوشیش و ازش لذت ببری پس نظر خودت هرکدوم اعمال کن.
یا برای کارها و تصمیمات دیگه میگه این نظر من البته ولی ببین چی به تو حس بهتری میده وبرات مفیدتره اونو انتخاب کن!
دیشب گفت فرداشب شام بریم بیرون و دور دور کنیم
نمیدونم حالش رو دارم تاامشب یانه
گفتم ببینم روزم چطوری میگذره بعد! بهش اوکی بدم
روز تخم مرغی دیروز گذشت و امروز یه روز دیگه است
حمله اضطرابی رو خوب کنترل کردم
و خداروشکر موندگار نشد هر چند فشار کاری این دوهفته وسط شهریور خیلی زیاد برام
توفکرم ساعت باشگاهم رو عوض کنم
یعنی بذارمش ساعت 10تا11ونیم ظهر!
برم همین باشگاه خودمون منتها سانس صبحش درسته مربیش مربی من نیست
نهایتا برنامه از مربی خودم میگیرم!
چون حساب کردم ساعت کاریم بین این یک ساعت ونیم چیز خاصی نیست
و میتونم با گوشی هم هندل کنم همه چی رو
ولی در عوض عصرم خالی میشه میریم به سمت پایین ساعتش بده و کل عصر وشبت رو از دست میدی!
هم تمرکزم روی ورزشم باشه. من از صمیمیت تو باشگاه متنفرم!
از حرف زدن از اینکه وقتتو بگیرن
بااینکه من اهل ورزشهای تیمی نیستم! وخوشم نمیاد از ورزش تیمی
گرم که میکنم الان یه عده اومدن با من گرم میکنن! خواهش و تمنا بیا مربی ماباش
این اذیتم میکنه گفتم بابا من اهل ورزش تیمی نیستم دوست دارم تنها کار کنم
ولی باز خواهش و تمنا دارن!
و هم اینکه نوبت خودم برای تمرینم نمیشه!
میخوام برم سانس صبح اینطوری دیگه خیالم راحتتره
تا انیل زایمان کنه و کلا
از وسطهای پاییز باهم بریم یه باشگاه بهتر
آنیل هم مثل من متنفره که وسط تمرین یکی باهاش حرف بزنه و وقتشو بگیره.