روز شنبه اجی گفته بود که یکشنبه میاد پیشم

پدر دوستش مریض بود میخواست بیاد عیادت

و هم بیزنسشون رو کاراش رو پیش ببره حالا که دوستش درگیر بیماری پدرشه

یکم کارای اداریشون مونده و خداروشکر دیگه دیروز وامشون دادن

سه قسط وامشون ازاد شده بود بعدیکسال دوندگی!

گفتم ناهار چی دوست داری درست کنم

گفت زرشک پلو گفتم نوچ حالم از مرغ بهم میخوره دیگه  ولی

یه قرمه سبزی خوشمزه دیروز درست کردم گفت اخ جون

همون گرم کن 

من قرمه سبزی های روزجمعه رو زیاد درست کرده بودم 

فریز کرده بودم

دیگه شب گذاشتم یخچال

و دیروزم کته درست کردم وسالاد

وگرنه کار خاصی نداشت مهمانی برام

اجی از قرمه سبزی خیلی خوشش اومد

زنگ زدم پارمیس رو هم برای فردا دعوت کردم

چون خونه مادر بزرگشه ونرفته اصفهان بخاطر کلاس تابستانه اش

اونم سفارش خورشت بامیه داشت

عاشق خورشت های بامیه منه

دیگه گفتم فردا خودم برات آژانس میفرستم بیاردت وببرت کلاس بعدش

قرار فردا تا عصر پیش من باشه

دیروز از ظهر به بعد رو مرخصی گرفتم

که با خیال راحت به اجی برسم هم اینکه خودم خیلی خوابم میومد

شبش خوب نخوابیدم 

عمیق میخوابم با توجه به نرم افزار خوابم 

اما خوابم زیاد نیست

اون شب که خونه میم بودم برای میم هم روگوشیش نصب کردم

اصلا اوضاع خوابش خوب نیست اصلا وارد مرحله عمیق خواب نمیشه

هنوز درگیر مسائل هست 

و این مسائل هم روی خوابش هم خوراکش تاثیر گذاشته 

اجی هنوز خونه بودگفت تو باشگاهت رو برو که هر وقت ورزش نکنی

حالت بده 

قرار بودراننده ساعت 6 بیاد دنبالش

منم دیگه 5ونیم رفتم باشگاه 

و ورزشم رو زودتر شروع کردم یکی از بچها تو هوازی عالی

چند وقت باهم گرم میکنیم کلا عین خودمه باشگاه میادواسه ورزش

با کسیم حرف نمیزنه 

20 مین گرم کردیم زودتر از بچها خیلی خوب بود ببینم چند روز خوب پیش میریم

بهش میگم یار تمرینیم باشه واسه هوازی ها

همیشه رو چندتااز دستگاه ها باید نوبت بگیری مثل اسمیت و سیمکش ها

بعد من چون زودتر گرم میکنم و اکثر برنامه ام هم بااین سه دستگاه هست

اصن بخاطر اینا زودتر گرم میکنم که از برنامه ام عقب نیفتم و ترتیبش بهم نخوره

یکی از بچها اومد خواهش کرد امروز اون شروع کنه بعدشم یکی دیگه اومد بعدشم یکی دیگه!

قشنگ شدن سه نفر

گفتم اوکیه من میرم حرکت بعدیم شما ها تموم شدین به من اطلاع بدین

چقدر ذوق کردن 

واقعا هم ادم گاهی باید انعطاف به خرج بده منم برنامه ام رو میتونستم تغییر بدم چون سرشانه بود

مثلاجاش هالتر بزنم!

اخرین نفر که دیگه ست اخرش بود اومد بهم گفت موجا من دارم تموم میشم بیا و تشکر کرد

بهش نوبتمو دادم

اومدم برم شروع کنم دیدم ااا یکی دیگه از بچها اسمیت رو گرفته و اون دوستم هاج واج

گفت من بهش گفتم موجا نوبتش داده ماها و الان نوبت اونه

دختره پرو پرو برگشت گفت اینجا نوبتی نیست!

بعد خودش و مامانش میان همه دستگاه ها رو قرق میکنن

برگشتم بهش گفتم والا خودت و مامانت زمبیل میذارین همه جا 

دستگاه ها رو قرق کردین همه مکان ها یه قانونی داره اینجا هم واقعا دستگاه ها نوبتیه

بجز دمبل و هالترها 

تنها جایی که والا قانون نداره جنگل(اینو تو دلم گفتم)

ولی خیلی عصبی شدم

این دختره خیلی پرو و بی ادب 

مربیم متوجه شد اومد گفت که کلا یه دور با همه دعوا کرده مونده بود تو فقط

انگار یه جاهایی ساکت و اروم باشی 

یا منعطف بقیه هوا ورشون میداره 

خلاصه یکم عصبی شدم ولی تمرینم رو تموم کردم و اومدم خونه

ارد و شکر لازم داشتم اومدم خونه وسایلمو گذاشتم لباس عوض کردم

رفتم وسایل قنادی 

میم هم شرکت بود زنگ زد گفت برگشتنی بیا اینجا

رفتم خرید کردم برگشتم میم شلوغ بود دیگه تماس گرفتم نمیام چون شلوغ دورت

همبرگر گذاشته بودم بیرون فریزر که درست کنم برا شام

شام. تا رسیدم گذاشتم تو دستگاه و دوش گرفتم

خیلی گشنم بود واقعا 

بعدشم کارهای عقب افتاده شرکت رو که ظهر مونده بود رو انجام دادم

 تا ساعت 11ونیم تمومش کردم

وب گردی کردم یکم 

با مامان و اجی حرف زدم

دوسه باری هم با میم حرف زدیم تا وقت خواب

دیشب طوفان بود من خوابم نبرد خوب 

خیلی سروصدا میومدبیرون