دیروز همش در حال آشپوخی بودم:)))
قرمه سبزی که جاافتاد هوس شیرینی کردم
دلم میخواست یه چیزجدید خلق کنم
من توی آشپزی نه دین و ایمون دارم نه پدرمادر
به هیچی اعتقاد ندارم تو آشپزی جز حس خودم
هیچی رو اندازه نمیگیرم
حدس زدم میتونم یه شیرینی جدید بپزم
آرد تو خونه کم داشتم هرچی بود رو ریختم تو ظرف
با تخم مرغ و خمیرمایه و یکم شیر ورزش دادم
کم کم شیر رو اضافه میکردم چون اگر خمیر شل میشد تو خونه آرد نداشتم:))
خمیر که آماده شد یکم با کره ورزش دادم و گذاشتم که عمل بیاد
و بعدم ناهار خوردم و گرفتم خوابیدم نیم ساعتی که داداشی زنگ زد
که بگه رسیدن اصفهان
دیگه وقت خواب نبود چون این دو روز زیاد خوابیدم
پاشدم مشغول تمیز کاری آشپزخونه شدم
یکم خیس بود سری قبلی من جارو کشیدم کیسه جارو برقی من یکبار مصرف
بخاطر راحتی خودم
نگو کیسه خیس شده یکم و سوراخ شده!
جارو برقی چراغ خطرش روشن شده بود
و دیگه خاموش شد
چک کردم دیدم اینطوری شده
دیگه بردم راه پله این افتضاح رو جمعش کردم و تمیزش کردم جارو رو
اوکی شد خداروشکر
خوب شد تو خونه یه کیسه یکبار مصرف دیگه بود
باید بذارمش تو خرید اول برج
هرچند هر کیسه برای سه ماه من کافی
پارسال یه بسته خریدم 50 تومن!
امسال همون شده 300 تومن! به به چه مملکت گل و بلبلی داریم!
میم هم چندباری تماس گرفت ورفته بود دفتر
درگیر آکواریومش بود
دوتااز ماهی های خوشگلش مریض شدن رنگشون سرخابی من خیلی دوستشون داشتم
دیگه تااون موقع خمیر هم عمل اومده بود
و تو چند مرحله با کره ورزش دادم باز میذاشتم عمل آوریش بهتر بشه
و بعدش دست به کار شدم رول دارچین و گردو درست کردم
که نتیجه اش عالی شد حالا اگر شد امروز عکسش براتون میذارم
چون تو خونه ارد نبود من از آرد نشاسته ذرت استفاده کردم
و این باعث شدم یکمم مزه باقلوا بگیره:)))
که شبیه باقلواهایی شد که میم برام میخره
کم شیرین با بوی گلاب و دارچین فرارون
اون اقا تابستون کار نمیکنه و دیگه تا مهر باید منتظر باشیم برگرده
ودوباره باقلوا درست کنه برامون
تابستون ها میره یه شهر ییلاقی
این هفته سه نوع خورشت و دووعده ماکارونی دارم
چون هفته شلوغی درپیش دارم غذا زیاد درست کردم که این هفته برای روزهای شلوغ معاف باشم
از آشپزی
این دوهفته من خیلی درگیر نرم افزارها بودم
بخصوص اون نرم افزار ادیت فایل صوتی
هرروز باید تیزر 8 دقیقه ای شرکت رو برم
میم دیروز ازم خواست که آخرین فایل رو براش بفرستم
این مدت خیلی همکاری میکرد باهام چون شنواییش عالی و ارثی
گوش موسیقایی خوبی دارن
نظر می داد و انتقادمیکرد
دیروز اونقدر به به و چه چه کرد که کیف کردم
گفت دیگه واقعا بی نقص شده
یه روز فکر نمیکردم اصلا همچین کاری کنم
یا صدام اونقدر خوب باشه شرکتی که کار میکنم
بخواد من صداش باشم!
به نظر خودمم فایل خیلی حرفه ای شده
الان می تونم خودم یه پادکست درست کنم کامل
صدا گذاری کنم ادیت کنم موزیک بذارم پس زمینه
اصلا کار آسونی نیست چون تو نباید صدای نفسهات بیاد تو فایل
نباید ام ام یا ا ا ا کنی
باید یاد بگیری یه چیزایی رو کات کنی
بعد تپق نزدن! وای
همه ی اینا بود که خداروشکر گذر کردم ازش
البته نقش مدیرم و همکاری همکارم تو نظر دادن و تجهیزات فرستادن
و کمک رو نباید فراموش کنم
خودمم یه آدم مریضم هر روز یه چیز جدیدتر به این فایل اضافه کردم
مثلا هر روز یه نرم افزار رو تست میکردم ببینم کدوم بهتره!
با نرم افزارهای مختلفی ادیت میزدم
تا دستم بیاد همین دیشبم یه نرم افزار جدید و یه هوش مصنوعی جدید
پیدا کردم که جرات نمیکنم امروز اول هفته است بااون شروع کنم
وگرنه دهنم سرویس میشه:))))))
دقیقا دوساعت تموم حدود ساعت 1 تا 3 من درگیر این فایلم
و اصلا اونقدر توی کارم عمیق میشم که متوجه گذر زمان نمیشم!
باید این دو هفته باقی مونده ماه رو تمرکزم روبذارم رو دوسه کار که عقب افتاده
بخوام به عملکرد این ماهم تااینجا نمره بدم توی تمرکز کردن به خودم نمره خیلی خوبی میدم
اما توی مدیریت زمان همچنان می لنگم به نظر خودم!
امروز زودتر بیدار شدم که به کارهام زودتر برسم
اقای ی هم بعد شش سال خانوادش رو دید
همشون ترکیه جمع شدن
چقدر براش خوشحالم دیدن برق شادی توی چشاش
واقعاحس خوبی بود.
به میم میگم سهمیه دوتا پی ام اس منو رو این ماه شما مصرف کردی
الان من از امروز میخوام این سهمیه رو با دعوا و قهر استفاده کنم
به نظر سر چی دعوا راه بندازم؟
عزیزم واسه تو که کاری نداره:)))))
میگه سرآب خوردن سر نفس کشیدن!
از رو رفتم راست میگه:))))
هرچند اصلا نمیشه باهاش دعوا کرد لامصب جاخالی دادنش عالی
اونقدر صبوری میکنه که آدم از رو میره.
روز 4شنبه از مزون همیشگی یه مانتو مشکی سفارش دادم
یه مانتو مجلسی مشکی بلند که روی خطر کمر و روی خط زانو
خرج کار داشت و مدلشم خفاشی بود برای من خوشگله چون بلند هم هست
برای مراسم های ختم و مراسم های خاص خوبه
بعد 24 ساعت بنده خدا زنگ زد ما مانتو رو برش دادیم پارچه اش مشکل داره!
وجه رو برگردوند
امروز بیدار شدم تماس گرفت که پارچه خریده و دوباره سفارشم رو ثبت کنم براشون
که این کارو کردم
ببینیم چی میشه
بارها ازشون خرید کردم و راضیم.
من تیکه تیکه وسط کارام نوشتم پست رو ببخشید دیگه