از دیروز عصر که رسیدم خونه
یهو احساس درد بدی توی معدم کردم
بعد مدتها روی اسنکت بعد باشگاهم یه خورده سیاه دونه ریختم
نمیدونم علت معده دردم همین بود یا چیز دیگه
حمله عصبی یا چیزی هم نبود
همون تایم هم میم زنگ زد وباهم خوش وبش کردیم
فکر میکنم از سیاه دانه بود
ولی بااین وجود هیچ دارویی مصرف نکردم
اصلا قرص معده اینا تو خونه من نیست
الحمدالله مشکل معده اینا ندارم هیچ وقت
نعنا دم کردم
یکم بهترشدم
داروخانه هم دیروز رفتم قرص نگرفتم گفتم منکه مشکل معده ندارم
قرص معده برای چیمه و اینکه خوددرمانی موقوف
دیروزم میلی به غذا نداشتم یعنی میترسیدم غذا بخورم معدم دردش بیشتر بشه
درگیری شدیدی با کار داشتم دیروز تا کار از اب در اومد
دیگه میلی به ناهار نداشتم اصلا
فقط گرفتم خوابیدم
که به سختی خوابم برد فکر کنم نزدیک به یه ربع خوابیدم فقط
آلرام که به صدا دراومد ناهارم رو گرم کردمو خوردم چون میخواستم برم باشگاه
بدون غذا نمیشد برم باشگاه
یکم غذا خوردم مجبور شدم قهوه امم هم بعد غذا بخورم میدونم کار خوبی نیست
اصلا چایی و قهوه بعد غذا نمیخورم معمولا یه فاصله یکی دوساعته میدم
رفتم باشگاه و برگشتم خونه
ساکم رو گذاشتم وگفتم برم دکتر که فایده نداره
تو حین تمرین هم درد معده داشتم و نمیشد سنگین کار کنم
رفتم درمانگاه نزدیک خونه
دکتر گفت که شاید صفرا باشه
اخه من غذای چرب نمیخورم دکتر
من هرروز کره بادام میخورم بعد تمرین
هیچ حساسیتی بهش ندارم
بعدم اخه اگر صفرا بود که باید بعد خوردن غذا و هضمش
این مساله پیش میومد
نه که من همینکه یه تیکه از رایس کیک رو قورت بدم احساس معده درد کنم سه مین بعدش
خودم که میگم از صفرا نیست
هیچی دیگه یکم توضیح بیشتری داد گفت من میگم احتمال
شایدم به همون سیاه دانه واکنش نشون دادی
یا در حین ورزش به معدت فشار اومده
اینم درسته چون دیروز حرکاتم رو میزشیب دار بود و باید رو شکم میخوابیدم
فشار زیادی به ادم میاد هم اینکه احساس درد کردم یه لحظه
ولی چون خونریزی و... نداشتم
و میزان درد تو حالت نشسته و خوابیده تفاوتی نداشت
و ....دردش دائم نبود
گفت اگرم اسیب باشه از رو فشار بوده نه اینکه اسیب جدی وارد بشه بهت
دیگه یه سری هم سونو نوشت گفت اگر تا یک هفته ده روز با مصرف دارو خوب نشدی
برو سونو هم بده
رفتم داروخانه داروها رو گرفتم وبرگشتم خونه
چقدر خوب بود این سایلنت و سکوت بودن رو برای رابطمون نیاز داشتم
دلم برای میم تنگ میشه اما این بی خبری رو هم دوست دارم
که یکم از هم دور باشیم
میم شرکت هم نمیره چون درگیر کارهاو مسائلشه
حقیقتا اگر موجای قدیم بودم هر زوری میزدم کمک کنم به طرف مقابلم!
اما موجای الان میذاره که پارتنرش خودش مسائلش رو حل کنه
باروشی که خودش میدونه و تو زندگی با تجربه به دست اورده
و میدونه براش کارسازه!
وباهاش راحتتره!
هرچند دیدن عذاب کسی که دوستش داری هم اصلا خوشایند نیست و خودش یه رنج برام
اما وقتی میبینم میم مشکلش و مساله اش با عزیزانشه و دقیقا با خانوادشه
من اینجا حق دخالت هم به خودم نمیدم
اونا خانوادشن من پارتنرشم
دیروزدوستم گفت الان تو بهترین موقعیتی هست که تو خودت رو میم ثابت کنی!
گفتم چرا من باید خودمو ثابت کنم؟
چرا بعضی خانما از حیله فریب استفاده میکن در این موارد؟
من نمیخوام جای مادر و خواهر وبرادر رو برا کسی پر کنم!
یا جاشون بگیرم!
خوشبختانه تو جایگاهی که هستم اونقدر توجه و محبت و احترام از میم دریافت میکنم
که حس کافی بودن داره برام
شخصیتمم این مدلی نیست بخوام این کارو کنم
اگر اون نتونه با مادرش یا خواهرش یا برادرش کنار بیاد با منم یه روز نمیتونه کنار بیاد!
همونطوری که اونم نمیتونه جایگاه خانوادم رو توقلب و روح و زندگی من بگیره!
دیشب مدیرم یه ویس داده بود از بابت عملکردم تشکر و قدردانی زیادی کرده بود
چقدر این مرد نازنین لطفااگر مدیر هستید در یک جایی هر جا!
یا سرپرست هستید
حس قدردانیتون رو نشون بدید به کارمندهاتون این مساله مهمیه
عقده ای نبودن شخصیت این ادم چقدر برای من ارزشمندش میکنه
نکه زبون بریزه و...
اونقدر محترمانه و حرفه ای کارت رو تحلیل میکنه و حس قدردانیش رو بهت انتقال میده
که ادم کیف میکنه
حالا فهمیدم چرا فضای همکاری تو این شرکت چرا سالمه
هیچ کس حسادت نمیکنه جای یکی رو بگیره چون هرکس در جایگاه خودش
داره حس کافی بودن رو دریافت میکنه و هم اینکه هرکی سرجای خودشه!
امروز میخوام کلوچه درست کنم و برم دیدن نازی و نی نی قشنگش
البته باید برای امیرخان هم کادو بخرم که تولدش بوده چون بسیار حسوده پسرمون
و ببینه به اجیش توجه ویژه میشه میزنه شل و پل میکنه بچه رو
باید برم اونجا به محض ورود بگم اومدم دیدن امیر که باهاش بازی کنم و تولدش تبریک بگم:))))))))))