سه روز تعطیلی و بی خوابی های قبلی رو هم جمع شدن
و دیگه فکر میکنم زیادی خوابیدم این سه روز
و کلا جای شب و روزم یکم قاطی شد!
دیروز سعی کردم دیگه 11 از رختخواب بزنم بیرون واقعا حس زیادی خوابیدن داشتم!
چون عادت ندارم تااین موقع روز تو تخت بمونم
دیروز یه خورشت قیمه خوشمزه درست کردم
باشگاه رفتم
یکم با میم حرف زدم
باشگاه هم خیلی خوب بود
هیپ تراست رو بعد مدتها 60 کیلو زدم که واقعا عالی بود یه رکورد شکنی بود 60کیلو در 4 ست ده تایی به عبارتی 40 تا
میله هالتر و کش دور دور ران رو بخوام در نظر بگیرم فشار بارش در حد 100 کیلو بود!
ولی برای خودم جالبه احساس کوفتگی یا درد ندارم
بعد باشگاه هم رفتم خرید تره باری تو محله
و برگشتم خریدها رو جاساز کردم
و شام درست کردم
و بعدش میم زنگ زد یکم صحبت کرد در مورد مساله اش
یکم همفکری کردیم
قرار بود شب برم خونه میم قسمت سه SOLOS رو ببنیم
واقعا این سریال رو یک رواشناس عالی نوشته و کارگردانی کرده:)))
اینجا سریالهای ابکی میسازن! بعد اونور دنیا رو نگاه کن برای مردم عام دارن چی میسازن!
قطعا سطح اجتماعی و فکری و درک افراد جامعشون رو بالا بردن که میتونن چنین سریالهای عمیقی براشون بسازن
اونم از نظر روانشناسی(بقول خودم روانشناخی)
دیگه کارای خونه رو یکم انجام دادم تمیزکاری های اساسی رو گذاشتم برای امروز
داداشی زنگ زد تو میت براش کلاس درس گذاشتم
بعدش میم زنگ زد ببینه بیدارم و یادم هست قرار برم اونجا
ساعت 1ونیم رفتم اونجا
اقا این قسمتش خیلی محشر بود
اگر هیچ قسمتی از این سریال رو هم ندیدید اما این قسمت سوم رو ببنید حتما
بخصوص بانوان
راه دفاعی میم در مواقعی که مشکل داره غذا نخوردن!
برعکس من که گاهی پرخوری میگیرم گاهی هم لب به غذا نمیزنم!
شیک پروتیین درست کرده بودم برای دوتامون
من خیلی خوابیدم ولی هی وسطش بیدار میشدم
می دیدم میم خوابه
باز خوابم میبرد دوباره خوابم کامل میشد می دیدم اون خوابه باز میخوابیدم
تا 11 همینطوری خوابیدم
اومدم خونه هنوز هیچ کاری نکردم
و فقط استراحت کردم باز ناهار هم که خورشت قیمه دارم
نوسان برق هست امروز نمیشه تا گرمه من جارو برقی بکشم و لباس بشورم و....
منتظرم یکم عصر بشه این کارا رو انجام بدم!
کولر و یخچالم کشیدم از برق بااینکه محافظ دارن ولی نوسان برق خیلی شدیده
الان بشینم یکم با سیستم کار کنم
راستی دیشب که داداشی زنگ زد
در مورد تپل حرف زد و گفت خیلی گلایه کرده و...
گفته که موجا منو ول کرده ورفته و....
من اصن در مورد جزییات اختلافمون هیچی به داداش نگفته بودم فقط گفتم که من با تپل کلا قطع همکاری
و ارتباط کردم
بعد داداش هیچی نپرسیدعادت به فضولی نداره
بعد دیشب داداشی بهش گفته اینایی که میگی رو من هیچ کدوم از موجا نشنیدم!
و موجا فقط گفته همکاریتون تموم شده
و....
و الان مشغول کارش هست و کارشم خیلی دوست داره
و باهاش اوکیه
من بهش گفته بودم همه چی برام تموم شده حتی دیگه بهت فکر هم نمیکنم!
به اینکه چی شد چی گذشت و... و حتی ازت ناراحت نیستم فرصت ناراحتی ندارم!
بعد ایشون گویا برعکس همه ی ادعاهاش همچنان درگیر منه
و درگیر اون مساله است که خودش باعث و بانیش
بود و بعد فکر میکنه من بدون اون قرار بمیرم احتمالا!
و در این گرگ بازار قرار همه منو بخورن جز خودش!
خوبه که شنید من کارمو دوست دارم و بالافاصله همکاریمو شروع کردم
فکر کنم اینطوری فقط اعصابش بدتر خرد شد تا اینکه اروم شده باشه!
البته داداشی گفت من سعی کردم باهاش منطقی صحبت کنم جدای از اینکه
تو اجیم هستی
و .....
که میدونم قطعا همینطوری بوده و همینطورم بی طرفانه صحبت
