این هفته که برنامه ام تغییر کرده رسما نابودم بعد چند روز باشگاه نرفتن!
از باشگاه که میام رسما میفتم تو رختخواب!
دیروز مربیم میگفت که فکر کردم سبک میزنی که زود تموم شدی!
بعدرفتنت از باشگاه رفتم از دستگاه خیاطه چک کردم ببینم سنگین زدی یا سبک
دیدم اونقدر سنگین زدی که خودم نمیتونستم بااون وزنه بزنم!
گفتم میری پشت سر من چک میکنی درصد اعتمادت بهم خیلی اومده پایین:))))
میگه خوب مشکوکی زود تموم میشی اونم بعد یه هفته باشگاه نیومدن که باید انرژیت کم باشه!
گفتم نه کاکو چی فکر کردی؟ ما از این سنگین ترهاشم زدیم ما یک ماه باشگاه نیایم هم زورمون سرجاشه:))
دیروز سنگین ترین روز بالاتنه عمرم بود
اونقدر برنامه سنگین بود هرچی شنبه لگ دی بهم خوش گذشت
دیروز از دماغم زد بیرون
اونقدر سخت و چالشی و نفس گیر بود
که خیس عرق بودم تا اخرش
تمرینم هم 2 ساعت فیکس طول کشید:((
من دوست ندارم بالاتنه ام تغییر خاصی کنه جز اینکه کات شه!
اصلا نمیپسندم بدنسازهای خانمی که بالاتنه درشتی دارن!
خوب این سلیقه ای هرکسی یه چیزی دوست داره دیگه
براهمینم من پروتیینم رو از غذا میگیرم بیشتر تا اینکه پودروی و... مصرف کنم
خلاصه دیروز عین جنازه برگشتم خونه ولی باید میرفتم میدون تره بار!
برگشتم یه لیوان شیر و پروتیین خوردم
و گفتم هوازی بزنم میرم تا میدون تره بار ازاونجا با اژانس برمیگردم
تو راه هم رفتم یه سر به میم بزنم
همینکه من رسیدم و جلو اکواریوم بودم
یکی از کارمنداش اومد تو اتاق!
خیلی خجالت کشیدم:(((((((
اگر نشسته بودم یه چیزی جلو اکواریوم بودم و پشتم به در بود داشتم حرف میزدم با میم
قشنگ معلوم میشد چقدر صمیمی هستیم که من اونجا ایستادم
بعدش من عقب عقب اومدم نشستم رو مبل عین یه دختر خوب
میم هم اصلا عین خیالش نبود
دوتا دیگه از کارمنداش هم اضافه شدن تااونا اومدن من پاشدم خداحافظی کردم
بعدش میم زنگ زد
گفت واقعا تو اینقدر خجالتی هستی؟
چرا ایقدی قرمز شدی اخه؟
گفتم تو فکر میکنی من کلا استاد سوتی دادنم قشنگ در موارد بحرانی ازمن انتظار نداشته باش دروغ بگم:))
گفت یعنی فیلمی بودی اونقدر سرخ شدی بعدم پاشدی رفتی خوب می نشستی
یکم عادی سازی میکردی چه کاریه به خودت فشار میاری اخه
هیچی دیگه رفتم اول عطاری
یکم پودرگوجه و سیر خریدم و یکم هم ادویه کالباس و گل محمدی
بعدم رفتم کارگاه کره بادام زمینی وشیره انگور خریدم و از اونجا هم رفتم میدون و خریدام رو انجام دادم
گرمم بود
اژانس گرفتم برگشتم
میم زنگ زد چرا رفتی میدون تو این گرما و....
گفتم تفاوت قیمت با کوچه خودمون دقیقا در حد 100 درصده!
یعنی برخی اقلام اینجا 120 باشه اونجا 60 هست!
چون اینجا بالا شهره دوبله حساب میکنن دیگه
بعدم همه سبزی جاتی که من نیاز دارم رو اینجا نمیارن که
به سلیقه مشتری هایی این محل سبزیجات رو میارن!
ولی اونجا دستم برای انتخاب بازه!
تا رسیدم خونه ساعت 9ونیم بود
تا خریدها رو جابه جا کردم و بخشیش رو شستم بقیه رو حال نداشتم
تند تند عدسی درست کردم خیس کرده بودم از قبل!
با پودر گوجه و پول بیبر و اویشن و پنیر و زیتون هم یه پیش غذا درست کردم با نون بربری های داغی که ازبازار
خریده بودم یکم خوردم تا عدسی و تخم مرغها اماده بشه
بعدش دیگه لش کردم!
اونقدر خسته بودم حال هیچی نداشتم
میخواستم بخوابم ولی تا 12ونیم همچنان خوابم نبرد
صبحم مثل همیشه 8ونیم بیدارشدم و دوش گرفتم و بعد خوردن پنکیک پروتینی
نشستم پای کارای شرکت امروز یکم کارام سبک هم صبح
ناهار هم باقالی پلو از دیروز دارم باید میگو درست کنم برا پروتیینش
