اونور شبهای تاریک!

دیروز برای روز اول کاری روز خوبی بود

خداروهزار بار شکر!

ناهار از کتلت های شب قبل مونده بود دیگه غذادرست نکردم

میم هم زنگ زد گفت ناهار واست بیارم؟

قبول نکردم گفتم ناهار دارم فکر میکردم چون اشپزی نکردم ناهار ندارم 

ولی اینکه ظهر نخوابیدم یکم اذیت شدم کمبود خواب داشتم

ساعت 5 که شرکت تعطیل شد منم دیگه پاشدم حاضرشدم رفتم باشگاه

و خودم گرم کردم و تمریناتم رو انجام دادم تازه بچها میخواستن شروع کنن 

که دیگه هوازی باید میزدم 

ولی بهم فشار اومدم استراحت بین ست هام خیلی کم بود!

چون عجله داشتم زودتر تموم کنم تاقبلی که باشگاه شلوغ پلوغ شه

ساعت 7 میخواستم برگردم خونه که میم زنگ زد گفت میخوام برم شرکت میخواستم اگر داری از باشگاه میای

بمونم دم در تا بیای ببینمت

منم دیروز شومیز سفید شلوار وشال کرم پوشیده بودم

بعدمیم که منو دید همینطوری ماتش برده بود میگم چی شده میگه تاحالا با لباس سفید ندیدمت

چقد بهت میادسفید و...

دیگه مرسی گویان رفتم خونه

بعد باشگاه یکم استراحت کردم یه وعده بعد تمرینم رو که خوردم

باید میرفتم خرید

قرار شد من میرم خرید برگشتنی برم پیش میم شرکت

رفتم خریدام کردم و برگشتنی هم گوشت خریدم میم زنگ زد منتظر بود

دیگه رفتم اونجا ماهی هاش ایقدی خوشگلن من عاشق اکواریومش هستم:)

چون به محیط عادت کردن و استرسشون کم شده رنگ اصلی خودشون پس دادن خیلی خوش رنگن

نیم ساعتی نشستم و حرف زدیم 

هی میگه چقدر سفید بهت میاد 

کلا میم رو رنگها حساسه و دقتش بالاست برای هر پوشش و ارایشی که من دارم

دیگه خریدام گرفت گفت خودم میارمشون

من رفتم یه سری خرید هم تو کوچه داشتم انجام دادم میم زنگ زد نرو خونه من دم در منتظرتم خریدات اوردم

که دیگه نخوای از پله بالا پایین بیای

بعد میگه دلیل دست دردت کشف کردم خریدات همیشه سنگینه 

دیگه لازم نیست بری خرید یا خودم خرید میکنم یا اینکه خرید کردی میای میذاری شرکت

من واست میارم:(

راستم میگه دیشب دستم درد میکرد دوباره 

مربیم هم برنامه ام فعلا تغییر نداده میگه تا این هفته هم خوب کار کنی بعد

بخاطر غیبتهای ماه قبلم!

ساقی زنگ زد که ترم اول زبان المانی رو با موفقیت گذرونده و اینو مدیون منه

دعوتم کرد بیرون فعلا گفتم دست نگه دار تا من این هفته رو بگذرونم بعد

امشبم تراپی دارم ساعت 9

میم میگه خدا رحم کنه هروقت میری تراپی تا یک هفته سرمن خالی میکنی:)))

حالا اگر این هفته بهانه برا دعوا هم داشته باشم نباید باهاش دعوا کنم:)

 

 

 

موجا ... ۳ خوشم اومد :)
آقای سه نقطه

تراپی همیشه لازمه حالا اینکه یه هفته ی تموم سر میم پیاده کنید یکمی به دور از انصاف هست
حداقل 2-3 روز باشه کافیه :))))

باور کنید از دیروز که میدونه من امروز نوبت دارم داره خودشو اماده میکنه برای یک هفته جنگ:)

هرچی میگم بابا من باهات دعوایی ندارم هم بنده خدا باورش نمیشه چون بالاخره یه بهانه برای دعوا جور میشه:)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان