عاقبت آرامش است اضطراب ها...

هنوز حال من عادی و معمولی نشده 

هنوز بی خوابی ادامه داره 

دیشبم کلا بیدار بودم تا صبح

و تب دارم که اونم علائم اضطراب هست

امروز دیگه داروهای گواترم نخوردم که تب رو تشدید نکنه 

چون تاصبح بیدار بودم باشگاهم نرفتم مربی گفت نیا خواب و تغذیه مهمه اینطوری نمیشه 

میم هم با من بی خواب بود تا صبح 

دیروز با تراپیستم صحبت کردم

میگه دلایل میم منطقیه 

و قابل پذیرش

ولی اینکه تو هنوز بهم ریخته ای هم طبیعی درگیریه تراما شدی

باید صبوری کنی بگذره 

مامان هم خوبه خداروشکر اجی ازش خوب مراقبت میکنه

منم میخواستم فردا برم خونه که داداش ماشینش رو فعلا فروخته

ایقدم گرمه که حس رفتن به ترمینال و رفتن به خونه رو ندارم میدونم مریض تر میشم

دیشب نازی و شوهرش رفته بود شرکت میم 

بعد نازی از میم تعریف کرد میگفت چقدر باشخصیت و...

شوهر نازی یکم از نظر اجتماعی ادم اجتماعی نیست و....

برعکس نازی به نظرم دخترهای فامیل ما بیشتر اجتماعی هستن و صحبت کردن رو بلدن و این یه فرهنگ خونوادگی

نازی واقعا دختر باشخصیت و نایسه 

بدونی که من اصلا چیزی از شخصیت اینا بگم 

میم زنگ زد گفت نازی و شوهرش خیلی تفاوت دارن و خیلی خانم باشخصیتی 

ولی شوهرش یکم تو این مسائل لنگ میزنه یکمم بدبینه!

دیروز عصر اوضاعی داشتیم کارشناس دادگستری اومد خونه رو چک کنه بابت شکایت همسایه بغلی

باز صاحبخونه و خانمه یکم درگیر شدن 

و برادر صاحبخونه اومد و کارشناسه 

بعد اومدن خونه من گفتش که من نباید کلا میگفتم میومدم و باید سرزده میومدم!

بعد یکم صحبت کردن و متوجه شدن ممکنه این شکایت یکم از رو اختلافات شخصی باشه و چک نکردن سرویس رو فقط نگاه کردند

گفتش یه روز دیگه میام که هردو بی خبر باشن ولی به شما اطلاع میدم:))هرچند خلافه ولی شما به هیچ کدوم نگو

برادر صاحبخونه برگشت گفت این خانم ایقدی سرتو زندگی خودشه وبی حاشیه است حوصله دوتاشون نداره:))))

کلا اعصاب دوتاشون نداره ایقدی که اینا سر مسائل بی خود درگیرن هدفی ندارن تو زندگیشون

عصررفتم یکم قدم زدم تا اخر خیابونمون

ولی سمت دفتر میم نرفتم از خیابون بغلی میرم 

یکی از تسک هام رو تموم کردم فرستادم و ماجرای مامان رو شرح دادم به اقای مدیر

ایشونم خوب درک کردن گفتن مشکلی نیست من تا فردا شب بهت تایم میدم 

ولی من قبل 6 تمومشون میکنم میفرستمشون

یکی دومی رو هم 90 درصدش رو انجام دادم شب امروز بخونمش و ایراد گیریش کنم

و بفرستمش بمونه اخری که ان شالله اونم تموم کنم

دیشب با تپل هم حرف زدم

تپل داره میره دبی من خیلی تشویقش کردم که بره اونجا شرکت بزنه

دیروزم به یکی از دوستام که اونجا شرکت داره لینکش کردم

صحبت کردن و مشاوره گرفت و تصمیمش رو احتمالا قطعی کنه!

امروز قهوه خوردم داروی اضطرابی که دکتر نوشته رو هم قطع کردم 

گفتم تست کنم به نظر میاد دارو رو من موثر نیست

دعاکنید ان شالله امروز تسک هام عالی پیش بره قبول شم من این مساله برام خیلی مهمه!

------

تسک هارو کامل کردم  ارسال کردم با یه حال داغان!

زودتر از موعد پریود شدم که طبیعی بخاطر فشار روحی این هفته!

میم میگه رسما تریلی از روت رد شد این هفته 

تمدید خونه وضعیت شکایت کشی صاحبخونه و همسایه 

اگر قرار بر تعمیر خونه باشه

جواب ددلاین امروز!! که بسیار مهمه!

کارهای شرکت که مونده!

همه ی اینا رسما منو بیشتر نابود میکنه ولی این هفته رو باید به پایان برسونم

خسته خسته ام 

وقت تراپی گرفتم از همون دکتری که میم ازش بدش میاد! به خود دکتر پیام دادم در واتسپ شماره اش رو دارم بخاطر پیشنهادکاری!

لطف کرد برام جا باز کرد برای امروز. ساعت 8ونیم باید کلینیک باشم.

برم یه دوش بگیرم از این عزا دربیام

نمیدونم بهش بگم یا نه؟ میدونم نگم بعد بفهمه که قطعا ناراحت میشه

یا کمی پنهان کاری کنم؟

عذاب وجدان میگیرم اگر نگم و راحت نیستم بااین موضوع

باید برم مطب دکتر برای مامان داروهاش رو بگیرم!

همه ی اینها هست و من نابود:(((((

 

موجا ... ۲ خوشم اومد :)
میا ***

موجا جان قهوه خودش اثرات تحریکی داره و حالت ستیز و گریزو اصطلاحا فعال میکنه یعنی همون افزایش ضربان قلب و اثرات دیگه. 

بله میدونم عزیزم ولی از طرفی کمک میکنه به تمرکزم 

امروز از نظر اضطرابی یکم بهترم ولی همچنان باقی هست

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان