امروز یه جلسه کاری مهم داشتم
اقای مدیر پرسید میشود خودت را در یک کلمه تعریف کنی؟
بدون درنگ گفتم پرانرژی!
گفت یک داستان حقیقی تعریف کن بابت اثباتش!
و من شروع کردم به بیان اینکه ادمهای اطراف من معمولا سه ویژگی را در من پررنگ می بینند
پرانرژی که انرژی دهنده است!باشگاه نروم کسی دست ودلش به ورزش نمی رود!
انگیزه دهنده خوبی هستم به ادمها برای پیگیری اهدافشان
معمولا ادمهای اطرافم وقتی میخواهند هدف جدیدی را دنبال کنن عادت جدیدی بسازند
سعی میکنند هرروز از من انگیزه و مشاوره بگیرند
و متعهد بودن و مسئولیت پذیر بودنم
به ادمها اینا رو منتقل می کند باید انسانهای مسئول و متعهدی باشند در این زندگی!
آقای مدیر گفت چقدر خودت را خوب شناخته ای و خوب می شناسانی خودت را!
جلسه سنگینی بود ولی تمام شد
امروز با یک میم خسته و کم خواب طرف هستم که نیم ساعت اول روز را غر میزد به جان عالم و ادم که چرا باید 5ونیم صبح بیدار بشود
و برود سرکار
تااین بچه مدرسه ای ما عادت کند به ساعت 6 صبح زمان میبرد!
یادپارسین میفتم که با لباس فرم مدرسه میخوابید یه شبهایی
که صبح کمی بیشتر بخوابد!بچه باهوش یه جوری میخوابید اتوی لباسش خراب نشود!
این پیشنها را به میم دادیم:))) فکرمی کند دستش انداختم!
دیشب برای اولین بار در زندگیم به نظرم زیادی رک بودم!
با تپل سر مسائل مالی صحبت کردم
ازش تضمین درآمد خواستم
قرار شد اگر سهم من از اون عددی که من مد نظرمه کمتر بشه! همون عدد مورد نظر منو بده بهم
اگر سهم من از اون عدد بیشترشد اون عدد بیشتره رو بده!
میم با چشمهای گرد شده میگه تو واقعا در مورد درآمدت با تپل نشستی حرف زدی و شرط گذاشتی؟
میگم اری میگه بهت نمیاداینقدر رک باشی
گفتم اتفاقا سر این مسائل رک شدم
نمیخوام تهش دعوامون بشه یا من بی انگیزه بشم برای کارمون!
دیروز یک ساعتی بامیم حرف زدیم بیرون
برای شرکت اکواریوم خریده ذره ذره تزیینش کرد این مدت به سلیقه من
خیلی خوب بود دیروز دیگه ماهی هم ریخته بود توی اب
عالی بود چقدر حس زندگی گرفتم
شاید منم برای خونه اکواریوم خریدم:)