اونقدری من دیشب تا حالا گرممه
خونه هم شده فریزر ولی باز گرممه
ایقدی هندونه خوردم و کاسنی و عرق شاتره بازم گرممه:)
شام دیشب خیلی عالی بود
من فقط یک چهارم از شامم رو خوردم
مرغ کنتاکی سفارش من بود
که البته قبلش میم پیام داد ازم پرسید عزیزم برای شام چی میل داری؟
منم پیشنهادم مرغ کنتاکی بود با سیب زمینی و قارچ سوخاری
همه چی خوب و عالی بود از قبل سفارش داده بود که معطل نشیم
و هم اینکه با حوصله درست بشه
میم آدمی نیز که پرخوری کنه
بخصوص شبها که اصلا میلش به غذا صفر هست بیشتر اوقات
من ولی با اشتها غذام رو خوردم و دوست داشتم از معدود کنتاکی هایی بود که نشد روش ایرادی بذارم
بخصوص چهار نوع سس درست کرده بودن که سسهاش همش عالی بود
فکر میکنم گرمی بدنم بخاطر همون سس هاست که پر ادویه و فلفل بودن ولی واقعا خوشمزه بود
دیگه من رسوند خونه
وگفت اگر خوابت نمیاد منتظرم بمون تابرگردم میخواست بره خونه خواهرش
بازم پاشولک زده یا جاشو زخمی کرده میم به خواهرزاده اش میگه پاشولک:)
لبش پاره شده
پاشولک دوتا دوست دختر داره که دوقلو هستن و بور هستن من دوستشون دارم
هرسری منو میبینن یکیشون بهم سلام میده اسمش دنیاست
اون سری دیدم دوتا دوست دختر زشت گرفته از این دختر بچهایی که سبزه و پرمو هستن:)))
به میم میگم سلیقه پاشولک تغییر کرده ماشالله هم خوش اشتهاست بچه دوتا دوتا ورمیداره:)))))
میگه واسش دارم دنیا رو ول کرده؟
میم هم دنیا رو دوست داره
دیگه میم رفت دیدن پاشولک و اینکه مامانشم اونجا بود بیارش
میگه این بچه چقدر شیطون و شر شده هرسری یه بلایی سر خودش میاره از بی احتیاطی
چند وقت پیش هم افتاده بود پیشونیش شکافته شده بود وبخیه خورده بود و..
میگم قیافه و ... به داییش اش رفته اما این مورد به داییش نرفته:))))
من خوابم برد از خستگی میم زنگ زد بیدارشدم
بنده خدا کلی شرمنده شد
دیگه من گفتم میخوابم خسته ام
داداشی و اجی اینام دوسه بار زنگ زدن هی میگفتن جات خالی و...
دیگه خوابیدم من ساعت 6 اینا بیدار شدم باز
دوباره ساعت 7 یبار بیدارشدم همش گرمم بود
گرما از خونه نبود قشنگ بدنم داغ کرده بود
هم بخاطر متابولیسمم که بالاست هم بخاطر ادویه جات
پاشدم اول صبح بازهندونه خنک و کاسنی خوردم
دلم میخواست برای عمو کلوچه درست کنم
خمیر کلوچه رو درست کردم میم هم صبح زود بیدارشده بود عین من
و خوابش نمیبرد تو تعطیلی یکم صحبت کردیم
حالا من منتظرم خمیر کلوچه عمل بیاد و من کلوچه ها رو درست کنم
ناهار هم دارم
قرار مادرخانم داداش هم همراهمون بیاد
دیگه من خیالم راحته به پخت کلوچه ها میرسم