کم توانی!

امروز کلا خیلی توان بدنیم پایین بود 

علتش هم قطعا رژیم غذایی بد و ورزش نکردن یک ماهم بوده 

امروز لگ دی بود توانم خیلی برای انجام حرکات پایین اومده

اصرارم دارم با همون وزنه های قبلی تمرین کنم:))))) بسکه پرو ام:)

خوب دیروز که من طبق برنامم پیش رفتم 

با حذف اینستاگرام کلا پارازیت ندارم 

ولی دوستام پیام میدن واتسپ وتلگرام

که پاسخگویی برای حال و احوال اینارو گذاشتم واسه تایم های استراحتم 

و بهشونم گفتم ممکنه دیگه دیر بتونم جواب بدم 

دوباره قبل کلاس زبانم یه جلسه دیگه با تپل داشتیم و یه کارامون باهم پیش بردیم 

کارم با شرکت جدیده از امروز شروع شد

البته این ربطی به تپل نداره و رزومه اینا داده بودم و قبول شدم تو مصاحبه 

قرار بود از امروز شروع کنم من همون دیشب یه سری کارا رو انجام دادم و ایمیل کردم برای مدیر 

بایدالان زنگ بزنم یاداوری کنم که من دیشب اوکی کردم کاراها رو

بعد جلسمون با تپل هم حاضرشدم و رفتم کلاس زبان 

که هوا بهاری بود و گلهای کاغذی تو کوچه خلوت دلبری میکردن واسم 

یکم عکس گرفتم 

میم که بااین ویروسه یکم درگیر هنوز

دیروز بعد کار مجبورش کردم بره دکتر

و امپول اینا زد 

میگم کی امپولت زد؟ میگه پرستار خانم میگه دیگه دستمالی شدی بدرد من نمیخوری:)))

ما رو ناموس خیلی غیرت داریم ناموس ملک ماست:))))))

دیگه کلاس رفتم و دوستمم اومده بود و کلی ذوق کرد چندباری تو عید بهم پیام داد 

حقیقا دیگه تواین سن خیلی زمان میدم به خودم تایه رابطه رو به مرحله بیرون رفتن و... برسونم 

الان شش ماهه میشناسمش ازش انرژی خوبی میگیرم تا حدودی میدونم خانوادش کی ان چیکاره ان

داداشاش ایران نیستن و یکیشون فقط ایران استاد دانشگاهی برتر دنیا هستن اون دوتایی که نیستن

اجیش هم پزشک هست و دامادشون

خودشم استاد دانشگاه هست 

اینا خوب تاحدودی رتبه اجتماعیشون رو تو ایران نشون میده!

من برام هوش اجتماعی خیلی مهمتره و اینکه بتونم بااون ادم حرف مشترک داشته باشم

که داریم 

حالا دیروز اصرارکرد که دوست دارم خونه دعوتت کنم 

گفتم لطفا دیدارهای اولمون بذاریم بیرون

فکر کنم بهترباشه بیشتر بهمون خوش بگذره:))

حالا قرار شد هروقت من اوکی بودم اونم تایم داشت یه تایمی رو ست کنیم بریم بیرون 

ولی تمایلی ندارم با داداشش اشنا بشم فعلا

واینو بهش گفتم 

اونم پذیرفت 

کلاسمم دوست داشتم دیروز 

بعد کلاس زنگ زدم ببینم میم حالش بهتره و بیدار شده؟

که بهتر بود واومده بود شرکت

چندتاانرژی زا و ابمیوه گرفتم رفتم شرکت 

واقعا قیافش بیمار گونه بود:)

چون تایم نداشتم فقط یه ربع نشستم باید برمیگشتم خونه 

دیگه پاشدم اومدم خونه و شام درست کردم و به کارام رسیدم و ساعت 11 هم دوش گرفتم که راحتتر بخوابم

و موهام بافتم خداروشکر موهام احیا شدن کامل

البته چندروز پیش هم موهام رو کوتاه کردم 10 سانت

مدل لیر

به مامان هم نگفتم چون روی موهام خیلی حساس و همش میگه حق نداری کوتاه کنی:) ولی من میکنم:)

جدیدا دوست دارم کلا موهام رو کوتاه کنم ببینم بهم میاد یا نه دقیقا سه سانتیش کنم:))))

ولی مامانم وحشت میکنه بخوام این کارو کنم

خوب  دیگه من برم به کارام برسم که تا شب کلی کار دارم 

----------------------

تند گوشتی رو که تو یخچال گذاشته بودم از شب قبل بار گذاشتم خورشت قیمه 

و نشستم پای سیستم به شدت نیاز به خواب داشتم

به شدت اون موجای بی حوصله و اهمال کار درونم دلش میخواست  کار نکنه 

و من مجبورش کردم که نیم ساعت نیم ساعت بشینه کار کنه یه نیم ساعتم گذاشتم بخوابه البته خواب که نه دراز کشیدن در همین حد

و بعد ادامه و کار یکی از کارهای سخت این مدت هم تیک خورد تا الان

معمولا صبر میکنم تا دو ناهارم رو اون موقع بخورم که تا دو و نیم تموم بشه گاهی حسش باشه ظرفها رو همون تایم میشورم گاهیم نه میذارم 

برای بعد از خواب بعد از ناهارم:))

اینطوری با یه تیر دو نشون میزنم 2ونیم میشه میم از اداره میاد 99 درصد موارد نمیره تو خونه تو پارکینگ میمونه تا جواب تلفنش رو بدم چند دقیقه ای حرف بزنیم 

از روزی که داشتیم و بعد میره داخل خونه و ناهار و خواب

برای شرکت جدید تایم تعیین کردم که میتونن ساعت 10 تا 2ونیم فقط بامن تماس بگیرن

اینطوری خیلی راحتترم و اگر کاری باشه یاایمیل میدن یا واتسپ و یا تلگرام 

ضعف بدنم کمتر شده تا الان و حالم بهتره خداروشکر فقط یکم خسته ام که طبیعی زیاد کار کردم

بعد خواب تا ساعت 4

یه قهوه خوردم و مجددا نشستم پای سیستم 

دلم پیاده روی میخواست خیلی 

و دلم حتی بیرون رفتن میخواست

ساقی هم امروز دوسه بار تماس گرفت که بریم بیرون ولی گفتم وقت ندارم 

بذاریم برای یه وقت دیگه که خلوت باشم

رو کم کنی تپل ادامه داره:))))) امروز دومین روزی هست که روش رو کم میکنم 

دوباره کتاب خوندن قبل خواب رو شروع کردم

برای فردا روز شلوغ تری دارم ولی خوبیه کار شرکت جدیده اینه که روزهای اخر هفته تعطیلیم ولی خوب

من باید این دوروز رو به جلوافتادن کارها بپردازم یکم استراحت کنم فیلم ببینم 

با میم وقت بگذرونم 

اشپزی کنم و به امورات خونه برسم

وضعیت تغذیه ام خداروشکر اوکی هست قند و شکر و شیرینجات مصنوعی حذف هست

تااخر هفته

 

 

 

موجا ... ۰ خوشم اومد :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان