خداروشکر امروزبهترم 

واقعا دوروز گذشته سخت گذشت

دیروز در رختخواب گذشت 

با بی اشتهایی

برای خودم شیربرنج درست کردم ولی میلی نداشتم 

غذاهم بود ولی باز میلی نداشتم 

میم گفت از بیرون غذابگیرم برات قبول نکردم چون اشتهام صفر بودحتی چایی هم که معتادشم

رو دیگه دوست نداشتم دیروز

یکی از کارامون عقب بود و ددلاینش فرداست

با یه حال بدی از ساعت یک ظهر تا 12شب

نشستم پای اون هنوز هم ادامه داره 

اخرشبی میم اومد برام دوتا بطری دولیتری اب پرتقال و اب هویج گرفته بود اورده بود

دستش درد نکنه 

بنده خدا مرد از استرس تا من خوب شدم

هنوزم قانع نشده که من ریه هام سالمه 

میگه باید بری متخصص تا من خیالم راحت بشه 

میم هم حس سرماخوردگی داره امیدوارم که اون مریض نشه!

بهش میگم به خودت تلقین میکنی

خدارو بخاطر سلامتی شکر

و شکر که سیگار نمیکشم

وگرنه معلوم نبود تو این اوضاع حساسیتم امسال چطوری پیش بره 

میم میگه یعنی باورم نمیشه تو اینطوری از سیگار زده شده باشی

سیگار کشیدن خودتو ندیدی که چطوری کام می گیری

میگم واقعا دیگه نمیکشم تا ریه هام بهتر بشه مرخصیم:))))

ولی واقعا دیگه فکر نکنم بتونم سیگار بکشم یاد نفس تنگی که میفتم مغزم سوت میکشه

من میم رو توی لباس اداری خیلی دوست دارم 

تیپ کلاسیک  ورسمی به نظر من بیشتر بهش میاد

ولی به نظرم بهش نگفتم تا حالا:( هرچند اون این مسائل رو خیلی خوب بیان میکنه 

که فلان رنگ چقدر بهت میاد چقدر لباست خوبه چقدر تیپت فلان هر روز با هر پوششی منو ببینه نظرشو اعلام میکنه 

دوروز باشگاه نرفتن سخت گذشته بهم 

واقعا فصلیه که اگر کم کنی باشگاه رفتن رو تنبلی بهت غالب میشه!

بهار ادم دوست داره لش کنه فقط

صبح ساعت 8ونیم بیدارشدم دیدم حالم خیلی بهتره 

بعد مدتها پنکیک موز درست کردم با اب پرتقال و قهوه خوردم 

فکر میکنم انرژیم داره برمیگرده 

باید امروز اگر وقت کنم اب قلم درست کنم با قلمهایی که تو فریزره

نمیدونم وقت میکنم اشپزی کنم یا باید شیربرنج های دیروز رو میل کنم برا ناهار

از الان بشینم پای کارای تپل به نظرم تا قبل کلاس زبان بتونم 70 درصدشو انجام بدم 

برم من که خیلی کار مونده 

و عقبم