چقدر صبح حالم گرفته شد...
بااینکه دیشب خوابم نمیبرد و تا ساعت دو بیدار بودم و هایپر هم بودم
ولی صبح زود بیدارشدم که برم باشگاه و به زور قهوه خودمو سرحال نگه داشتم
میم پیام داد بیدارشدی؟
گفتم اره دارم میرم باشگاه
دیدم بالکن منتظر من ایستاده که منو ببینه بعد بره سرکار
تا رسیدم باشگاه پیام داد پیروز هم رفت...
انگار یکی ته مونده امیدم رو چلوند...
اینجا ادم ها این روزها عین اب خوردن دارن از بین میرن چه برسه حیونا !
دیگه زورم رو روی وزنه ها خالی کردم
در حدی که دیگه نا نداشتم
برای مربی نوتلا رژیمی درست کرده بودم بردم
بجای برنامه که ازم هزینه نگرفت هرکاری کردم
گفت تو برا من با بچها فرق داری بعدم یار تمرینی هم هستیم
بنابرین هزینه شاملت نمیشه
دیگه منم واسش نوتلا رژیمی بردم که بدون شکر هست و خودم دیشب درست کردم
روزهایی که صبح میم رو میبینم حس میکنم حال بهتری برا ورزش دارم اونم حال بهتری برا کار کردن توی این روزهای اخر سال
ساعت 9ونیم رسیدیم خونه یکم زودتر اومدیم امروز
تا رسیدم میم زنگ زد طبق معمول هرروز که ساعت اومدنم رو میدونه
یکم حرف زدیم
که برقها رفت
من قرار شده بود کارای تپل رو امروز تموم کنم حساب کتاب کنیم
دیروزرسما تپل رو صاف کردم
یه دعوای اساسی کردم باهاش
نمیدونم چی گفت تیکه توش بود قشنگ منتظر بودم با 18 چرخ از روش ردشم
میگفت بابا منکه چیزی نگفتم هی عذرخواهی میکرد ولی منو عصبی کرده بود
گفت هیچ وقت ایقدی عصبی ندیدمت
ناراحتیم رو دیده عصبانیتم رو نه
دیگه حل کردیم قضیه رو سرجاش نشوندمش که تیکه نپرونه به من
سرقضیه امیر یه تیکه پروند
هنوز نمیدونه من با میم هستم دوست ندارم خیلی به این و اون بگم
فقط اقای ی میدونه به الف هم نگفتم!
چندشب پیش اقای ی پیام داد گفت واقعا تو توی رابطه موندی؟ الان سه ماه شده عجیبه واسم
وقتی گفتم خوبیم باهم تعجب کرد
گفت یعنی ندیدم تو از کسی خوشت بیاد باهاش سه ماه بمونی گفتم حالا چشمون نزن!
والا
میم عاشق فرهنگ بوشهر و مردم بوشهره
وبافت تاریخی بوشهر رو خیلی دوست داره مرتب دربارش حرف میزنه و صد البته عاشق دختر بوشهری:))))))
دیگه دیشب گفت فیلم سینمایی پاپ رو یه تیزر ازش دیدم دوستدارم ببینمش باهم
برای منم فرستادش منم دیدم خوشم اومد کارگردانشم که احساس عبدی پور عزیزه
منم دانلودش کردم و گذاشتم رو فلش ولی بهش نگفتم!
قرارشد اگر وقت شد این هفته اینو ببینیم
برق رفتن امروز یکم کارام رو عقب انداخت
خونه هم نیاز به مرتب کردن و جارو تی داره میذارمش برای فردا
یکم خوابیدم ظهر بعد ناهار که میم زنگ زد بیدارشدم
سردرد شدم یکم
بنده خدا بدموقع هم زنگ نزد الرام ساعتمم برای همون تایم بود
ولی سردرد شدم
چون تو قسمت عمیق خوابم بودم
من بشینم کارای تپل رو اوکی کنم که اگر خدا بخواد کارای امسال رو تموم شده فرض کنیم