دوستم که گفته بود جمعه میام پیشت
من فکر کردم بعد شام میاد
ولی عصری زنگ زد گفت من نیم ساعت دیگه خونتم!
حالا من با یه حال زار پی ام اس طوری نشسته بودم
خونه رو هم هنوز جمع و جور نکرده بودم
دیگه پاشدم سریع جارو کشیدم و مرتب کردم
و وسایل پذیرایی اماده کردم
تا دوستم برسه
این دوستم همکلاسی لیسانسم بوده
و همسایه ده ساله میم اینا!
من اولین روزی که میخواستم با میم دیت کنم قبلش از راضی پرس و جو کرده بودم
و یه تحقیقاتی انجام دادم بعد دعوت میم رو قبول کردم!
دیگه یکمم کنجکاو بود این مدت که چی شد چی نشد باهمم زیاد حرف نزدیم این مدت
خلاصه اینکه دوباره رفته بود از شوهرش یه سری تحقیقات مفصلی کرده بود
شوهرشم کنجکاو شده بود قضیه چیه اینه دیگه مجبورشده توضیح بده
و علی هم گفته بود که به موجا بگو که دونفرتون خیلی مناسب هم هستین دقیقا مدل همید و میم خیلی بچه متفاوت وخوبیه
تو این ده سال که همسایه بودیم و سلام علیک اینا داشتیم دوستی که شکل گرفت میم رو مردی متفاوت و مودب و بافرهنگ دیدم
که جز خوبی نمیتونم روش عیبی بذارم
ادم بی حاشیه و سالمی هست
و...
گفتم مرسی از بابت نگرانیتون و اینکه به فکرم هستید
حالا در مرحله سنجش همدیگه هستیم فعلا و من قصدی ندارم
بقولی پای در ره نهادم نمیپرسم ببینم خود ره چی میگه و میگه چون برم!
ذیگه تا ساعت 8 موند
بعدش رفت
میم هم چندباری پیام داد وتماس گرفت گفتم مهمان دارم
خیلی هم باهاش بداخلاقم!
میگه بعضیا هورمونهاشون دعوا دارن سرما خالی میکنن:)))))
منم گفتم عزیزم من زید گرفتم واسه اینکه عقده هام روش خالی کنم وگرنه سوپری محله بود!:)))))
ناهار که میل نداشتم فقط دیروز شیرینی خوردم!
باقلواهای لعنتی میم:(
زودم سعی کردم بخوابم ولی خوابم نمیبرد بخاطر پریودی
بدخواب میشم دوروز اول
نزدیکها ساعت دونیم به زور خوابیدم باشگاه هم نتونستم برم عضلاتم گرفته بود
الان پاشدم صبونه خوردم باید برم اداره اب برای تعویض کنتور صاحبخونم اینکارا رو انجام نمیده
منم اعصاب ندارم باهاش حرف بزنم
دعا کنید زیاد طول نکشه کارم اداره اب هم اون سر شهره
پاشم حاضرشم من
