سخت جان!!

یکی از ویژگی های من سخت جانیه

و هرکسی هم بعد مدتی با من میپره سخت جان میشه!

میم زنگ زد حدود ساعت 6 بود 

که بگه مراسم تموم شد و تعریف کرد ماجرای مراسم رو 

از خستگی که نگم 

دو هفته بدو بدو در نهایت دوسه روز بی خوابی

نتیجه خوبی داد 

میگه اگر تو نبودی کنارم شاید کم میاوردم 

ولی خوشحالم از پسش بر اومدم

بدون کمک هیچ کس

از بابت کلوچه ها و باسلوق ها مجدد تشکر کرد

میگه همشو رو هوا زدن:)))

باز هزاران بار دیگه تشکر کرد

گفت بیام ببرمت کلاس؟

گفتم نه دوست دارم پیاده برم 

اون کت سبز علفی رو با شال سبززیتونیم پوشیدم 

رفتم کلاس 

دیروز یادم رفته بود کیف جامدادیم رو ببرم 

رفتم یه مداد و پاکن رنگ جیغ خریدم 

بعد سخت بود بعد سالها با مداد نوشتن:(((

عذاب علیم بود یه جورایی 

این دوستم دبیرریاضی

میگه بیا خودکار منو بگیر بنویس

من میبینم تو عذاب میکشی عصبی میشم

گفتم نه یه تسته که بسنجم طاقت خودمو بی خیال 

ولی واقعا لحظه شماری میکردم کلاس تموم شه:(((((

بعد کلاس هم زنگ نزدم میم گفتم پیاده برم هوا ابری و بهاری

میم شرکت بود ولی کسی پیشش بود دیگه رد شدم 

بعد که رسیدم خونه زنگ زد که الان با سبز دلبری میکنی محل نمیدی رد میشی:)))

گفتم نه دیدم که کسی هست

میگه نگهبان مجتمع اومده بهم میگه اون خانم که اون روز اومد بهتون زنگ بزنه و کارتون داشت

چراایقدی استرس داشت؟

و....

گفت بهش گفتم کار داشته لابد

بعد میگه استرس داشتی گوشیت دست منه؟

گفتم نه فقط داشتم کلاسمو از دست میدادم 

و از معطل شدن هی تایم کلاس میرفت هم تمرینام از دستم رفته بود

گوشی من رمز نداره که 

میتونستی خودت چک کنی

میگه خوب تو هم میدونستی گوشیت دست کیه! میدونستی چک نمیکنم حتی اگر رمزشو داشته باشم 

بنا بر اعتماد هست از طرف من 

و کلا میدونم ادم امنی هستی

واقعا نگران گوشیم نبودم چون هرچی هست رو شفاف گفتم 

امروز جلسه تراپی سوم هست

بخشی از مهمانشون هنوز مونده بودن 

و میم به شدت عصبی بود 

واقعا چرا بعضیا درک ندارن اخه 

یکی چندروز درگیر مراسم بوده 

تابلو قیافه اش چقدر خسته است

بعد از سرخاک میای خونه مردم میشینی تا نصف شب؟

اولین بار بود عصبانیتش رو تا این حد میدیدم!

با داداشش هم خوب تا کرده بود و قرار امشب عموش بیاد صحبت کنن

مسئولیت هارو تقسیم کنن تکلیف اموال مشخص کنن بعد یکسال

من خسته بودم باید زود میخوابیدم دیشب ساعت 10 ونیم من دیگه خوابم 

میگه عادت میکنی زود نخواب اینطوری منم مجبورم زود بخوابم اخه من خوابم کمه باید ساعت خوابم بیارم عقبتر واقعا

ساعت 2ونیم خوابم کامل شد بیدار شدم 

تا 4 

4 دوباره خوابم برد تا شش

امروز برنامم رو عوض کردم 

فکر میکنم برنامه ارمین بدرد من نمیخوره یه جاهاییش و خیلی مبتدی واسه  من 

من باید سوپر ست بزنم اکثرروزهای تمرینیم رو و یکمی تمریناتم پیچیده تر باشه 

بخاطر ذهنم که عادت کرده به تمرینات پیچیده و سخت و هم اینکه بدنم اینطوری بهتر جواب میده 

قشنگ خودمو هلاک هلاک کردم جوری که تمرین اخرمو دیگه نا نداشتم 

غذامم واقعا خیلی خوب رعایت کردم این هفته 

البته یکی دوتا کلوچه خوردم ولی چون کربوهیدارتم کمه اوکی هست و مشکلی نیست

احتمالا فردا هم باشگاه برم چون شنبه تعطیله 

که فقط دوروز ورزش نکنم

این هفته کی تموم میشه کییییییییییییییی؟ من برم به کارام برسم. 

موجا ... ۲ خوشم اومد :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان