مصدوم شدن دوباره!

بچها من باید چیکار کنم ایا اینا چشم زخمه؟

نظرتون رو بهم بگید لطفا

دیروز همه چی به خیر ونیکی گذشت 

ساعت 12 ونیم هم ناهارم رو اماده کرده بودم 

لباسها رو شسته بودم

کارای شرکتم انجام داده بودم دیگه میخواستم بخوابم 

 

خیلی نیاز به خواب داشتم 

که مشاورم زنگ زد گفت میخوام در مورد پروتکل های درمان باهات صبحت کنم

دیگه یه 20 مین حرف زدیم و توافق کردیم سر مواردی مطرح کرد

چون کار دکتر تحلیلی  وروانکاوی هست

هم برا خودش سنگین هم برای من قطعا میخواست من امادگیشو داشته باشم 

تا ساعت 2 هم میم چندین بار زنگ زد و حرف زدیم 

و من دیگه ناهار خوردم و خوابیدم 

ساعت 3 وربع بیدارشدم میم زنگ زد تازه برگشته بود 

گفت میای خونه ما؟

گفتم نه یکم زبان بخونم و باقی کارام انجام بدم 

گفت پس من میبرمت کلاس

گفتم نه قدم بزنم تا کلاس

گفت نه میخوام ببینمت خودم میبرمت 

یه کافه هم میریم قبلش 

گفتم وقت کافه رفتن نداریم 

گفت پس قهوه و دمنوش می گیرم باهم تو ماشین میخوریم 

تا ساعت 6وربع چندباری صحبت کردیم اومد دنبالم 

من بارونی قرمزم رو پوشیده بودم با یقه اسکی که سه رنگ بود قهوه ای و خردلی و قرمز

شلوارم مام استایل یخی و کتونی سفید جورابامم طرح روباه بود نارنجی و مشکی

دستبندهای اسپرتم رو هم پوشیده بودم 

میگه تیپ تینچی میزنی 

هی سربه سرم میذاره گفتم اره تو زبانکده سانسمون با تینیج ها یکیه میخوام ازشون شماره بگیرم :)

رفت قهوه و دمنوش رو گرفت تو ماشین خوردیم ومنو رسوند کلاس

موقع برگشتن هم گفت سرده باید خودم بیام ببرمت 

که دیگه اومد رفتیم دور زدیم یه نیم ساعتی و حرف زدیم و برگشتیم خونه 

من خمیر درست کرده بودم که تارت سیب درست کنم و رول سیب

تا رسیدم مشغول اینا شدم 

یه سری رو شکل گل رز دراوردم یه سری هم رل کردم باقی رو هم که خمیر تارت بود درست کردم تو قالب

شام درست کردم تندتند 

میگه میم زنگ زد که بریم بیرون یا بیام خونه ؟

گفتم من دارم شیرینی درست میکنم واست میارم 

بخوابیم خسته ایم دوتامون 

گفت باشه دیگه شیرینی ها رو ورداشتم لباس پوشیدم برم 

یهویی لیز خوردم افتادم اصلا نمیدونم چی شد

باور کنید هیچی جلوم نبود 

هیچی پشت سرم نبود 

لیز خوردنمم اینطوری نبود بیفتم زمین خودمو نگه داشتم به دیوار

با اون پای سالمم لیز خوردم 

جلوی پام از روی پا تا وسطهای ساق پا 

پوستش کامل کنده شده بود وحشتناک و درد و خون 

یعنی حالم بهم میخورد هم از دردش هم از ظاهر بدش

نزدیک 20 سانت اینطورها

میم زنگ زد چرا دیر کردی 

گفتم میام گفت میخوای من بیام بگیرم وبرم؟

گفتم نه فقط خودم میام هیچی نگو

نگفتمم چی شده 

رفتم دم در خونه اش شیرینی هارو دادم رنگ وروم که دید گفت چی شدی تو 

گفتم میم هیچی نگو پام فقط 

نشستم همونجا لب باغچه در دم خونشون 

ضعف کردم اصن

دیگه منو برد خونه حالش بد شد پام دید تمیز کرد زخممو و بعد با روغن ماساژ داد یکم 

دستاش میذاشت روی کیسه اب یخ میذاشت رو پام که خونش بند بیاد

بیچاره دستاش کبود شد از سرما

ایقدی دوتامون ناراحت بودیم 

درد پام بهتر شد 

میگه ناراحتم ایقدی تو چشمی

خودم اعتقاد نداشتم دارم به این باور میرسم 

چشم بد تو زندگیم افتاده

بااینکه ایقدی انرژی مثبتم و حالم خوبه 

دیگه تا 12ونیم من حال نداشتم اصن پاشم ضعف داشتم یکم خندوند منو یادم بره

یکم حرف زدیم بعد منو رسوند خونه 

پام رو بانداژ کرد

رفت دیگه خونه 

من هم یکم بعدش خوابم برد

صبح که بیدارشدم دردم کمتر بود ولی ورم کرده 

و جای زخمش خیلی بده 

حالا دیشب کرم ترمیم کننده زد میم 

ولی نمیدونم جاش چطوری شه

صبحم مه و بارون بود 

رفتم باشگاه مربیم پام دید خیلی ناراحت شد 

میگه منم دارم میترسم که ایقدی پشت سرهم واست اتفاق میفته 

ولی من تمرینم رو انجام دادم هنوز که تمرینات پا و کور رو انجام نمیدم

 دیگه میم چندباری زنگ زد ببینه من خوبم یا دارم پنهان میکنم دردمو 

گفتم بابا اوکیم 

دلم بیرون رفتن میخواد مه غلیظه 

پاشم خونه رو مرتب کنم که احتمالا اجی اینا عصری بیان 

 

موجا ... ۲ خوشم اومد :)
نیمه سیب سقراطی

هممون روزهای خوب و بد داریم، بنظرم ممکن برای هر کسی پیش بیاد. 

یه صدقه بده و دگ بهش فکر نکن.

 

اره بعضیمون روزهای بدمون بیشتره انگار....

صاد نون

چشم‌زخم یجوریه ک 

من نه میتونم ردش کنم حتمی

(چون خیلی چیزها هست که ممکنه ندونیم ازش )

نه میتونم بگم اوکی هست!

(چون دلیل محکمی هم برا بودنش نیست...)

 

پس مراقبت بیشتر ...و شاید مقادیری نادیده گرفتن

اره دقیقه خودمم به همین نتیجه رسیدم

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان