توی مغزم یه چرخ گوشت روشنه!

گوشهام زنگ میزنه 

توی سرم یه چرخ گوشت روشنه 

تموم محتویات مغزمو چرخ میکنه

و پس میده و بقول خارجی ها اگین اند اگین ادامه داره....

دلتنگی قلبمو چنگ میزنه 

فیلمها خاطره ها عکسهایی که جون دارن...

یاد پارسال میفتم 

خاستگاری فاطیما

داداش داداش و داداش...

یهو میاد خرمو میگیره این خاطرات و از زندگی کردن محرومم میکنه 

میم رو ندیدم دوروزه 

باهاش هم خیلی کم حرف زدم بیشتر اوقات گوشیم خاموش بوده 

هنوز یاد نگرفتم وقتی حالم بده باید یکی کنارم باشه

یا بذارم یکی کنارم باشه 

میم خیلی سعی کرد کنارم باشه 

میگفت دیگه میخواستم بیام زنگ درو بزنم 

تو بالکن خشکم زد تا ببینم تو چی شدی 

گفتم صبح بهش حالم خوب نیست دلتنگم

وقتی دلتنگ میشم میرم تو غار تنهایی خودم

ولی اون باز نگران شد

گفتم برو پیش دوستات 

رفت ولی دلش پیش من بود چندباری زنگ زد پیام دادم که بد نیستم ولی حوصله حرف زدن ندارم.

وقتی برگشت هم باز زنگ زد 

جوابش رو دادم گفتم از پس خودم برمیام نگرانم نباش برو بخواب

یهو ناراحت شد گفت انگار همش داری منو از سرخودت وا میکنی

زنگ نمیزنی پیام نمیدی

زنگ میزنم دلتنگم صدات بشنوم ولی زود میخوای قطع کنی

گفتم نه مساله تو نیستی مساله منم 

حالم بده دلتنگم باید این هفته میرفتم سرخاک

ولی نمیشد برم 

دیگه یه ربع به زور طاقت اوردم حرف زدم باهاش

میگه حساس شدم روت 

گفتم از خیابونمون نرو از کوچه برو

میگم اره متوجه شدم 

باید بهم بگی رو چه چیزایی حساسی

تا من بدونم ببینم با کدومش مساله دارم با کدومش نه 

مغزم درد میکرد

گوشهامم درد میکنه 

احتمالا باز عفونت و التهاب قدیمی و همیشگی برگشته بخاطر هنزفری

از دیروز کلی حبوبات خیس کردم باقلا درست کردم صبح

نخود و دو نمونه لوبیا گذاشتم اونارو هم امشب بپزم 

برا هفته اینده که شلوغم هم اب درمانی هم باشگاه هم کلاس زبان و هم کار

خوبه عاشق اینم سرم شلوغ شده 

میم هم همش میگه وای هفته اینده چقدر تو شلوغ میشی 

من دیگه نمیبینمت

ناهار رشته پلو با ماهی درست کردم

خونه رو کمی تمیز کردم البته تمیز بود 

باید راه پله رو تمیز کنم ولی سرده نمیتونم بشورمش

مواد ترشی خریدم خردشون کردم و خشکشون کردم 

البته کرفس و فلفل تند نداشت تره باری که ازش تلفنی خرید میکنم میم هم تو خیابونمون گشت نداشتن چون جمعه است

گفتم بذار فردا زنگ میزنم این تره باری واسم بیاره فردا صبح  

ترشی رو هم فردا درست کنم این هفته احتمالا اجی و مامان بیان پیشم بمونن

خداروشکر امروز نه درد کمر دارم نه پا 

میخوام برم قدم بزنم 

واقعا دلم قدم زدن توی این یخبندون رو میخواد

شایدم یه سررفتم دکتر

امروزم داداشا اینا پیش مامان بودن 

وزنگ زدن 

داداشی هم زنگ زد صبح حالش خوب بود گفت میخوام برم یکم اصفهان گردی ولی سرده 

 

 

موجا ... ۲ خوشم اومد :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
موجا نام پیرترین تمساح جهان است...
تا جایی که علم پیش رفته تمساح ها تنها موجودات جهان هستند که پیر نمیشوند و ارگان های داخلی تمساح ها هیچ وقت پیر نمی شود!!و عمر نامحدود دارند مگر بر اثر شکار یا بیماری و.... بمیرند.
اینجا قرار از خودم بنویسم بدون هیچ روتوشی!!
پیوند ها
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان